يکشنبه, ۳۱ تير ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۲۳
شب شهادت،‌ قبل از حمله دشمن خوابی را مي بيند كه پس از بيداری در عرض پانزده دقيقه به واقعيّت مي پيوندد، ‌سرانجام به آرزويش كه لقاءا… بود، مي رسد.

به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی، شهید «سید محمد جعفری» در پنجم مهرماه 1335در روستاي قلجق شهرستان شيروان در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد. پدرش سید معصوم و مادرش زینب نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر بود. ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. چهارم تیر ماه 1367، در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص، در روستای زیارت تابعه زادگاهش به خاک سپرده شد.

شهادت، آرزویش بود

 

 

 

زندگی‌نامه شهید «سید محمد جعفری» را با هم میخوانیم.

تحصيلات ابتدايي را در همان روستا گذراند و به دليل ضعف اقتصادي خانواده، تحصيل را ترك نمود. در سال 1352 پدرشان را از دست دادند و با  اينكه سنّ زيادي هم نداشتند، سرپرستي از خانواده و مخارج زندگي را عهده دار و به همين دليل از خدمت سربازي معاف شد و به همراه خانواده، به شيروان مهاجرت كرده و در كارخانه الياف استخدام شد و ازدواج نمود.

از طريق ارتباط با دفتر آيت ا… شيرازي در مشهد، شركت فعّالي در جهت پيروزي انقلاب اسلامي داشت. با شروع جنگ تحميلي، و بعد از گذراندن آموزش نظامي به مدّت چهل روز در تربت حيدريه عازم جبهه شد.

 هدف از رفتن به جبهه را دفاع از ميهن اسلامي معرّفي مي كرد. سرانجام سيّد محمّد جعفري براي دومين باركه به جبهه اعزام شد، با داشتن چهار فرزند در منطقه ي جزيره ي مجنون به فيض شهادت نايل و پيكر مفقودش بعد از يك سال و شش ماه به بهشت حمزه ي زيارت منتقل و به خاك سپرده شد.

خصوصيّات اخلاقي و اعتقادي

شهيد روحيه خستگي ناپذيري داشت، دامداري و باغباني برايش لذّت بخش بود و هيچ گاه از كاركردن شكايت نداشت.(1) و به والديّنش احترام مي گذاشت صله رحم را به جا مي آورد و ديگران را سفارش به نماز خواندن، روزه گرفتن و رعايت حجاب مي نمود. به نماز اوّل وقت مقيّد بود و در نماز جماعت شركت مي كرد. همّت زيادي در جهت برگزاري مجالس ومحافل انس و توسّل به ائمّه ي اطهار(ع) داشت، علاقه ي ويژه اي به روحانيّت مخصوصاً حضرت امام خميني (ره) پيدا كرده بود. در سلام كردن به ديگران سبقت مي گرفت.

شوق وصال

 با اينكه اطرافيان، به دليل داشتن همسر و فرزند او را از جبهه رفتن منع مي كردند، امّا وي با توكّل به خدا و سپردن آنها به خداوند و ايمان قلبي به روزي دهنده واقعي، رهسپار مي شود. شب شهادت،‌ قبل از حمله دشمن خوابي را مي بيند كه پس از بيداري در عرض پانزده دقيقه بود،‌ به واقعيّت مي پيوندد، ‌سرانجام به آرزويش كه لقاءا… بود، مي رسد.

خاطره

شب عروسي، درحاليكه لباس دامادي تنش بود، براي پيروي از امام (ره)، به همراه دوستانش به خيابانها مي ريزند و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، زماني كه در خيابان ها جشن مي گيرند، سيّد محمّد با آوردن شيريني به خانه و ابراز شادي مي گويد: دوباره پدرمان را به دست آورديم، همسرش مي گويد: پدرت! مي گويد: امام خميني (ره) را مي گويم. همسرش به او چشم روشني و تبريك مي گويد.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده