هر كربلايى حسينى دارد و حسين امروز ما امام خمينى است
به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی، شهید «غلامعلی احسانی» سیزدهم فروردین 1347، در روستای طبر از توابع شهرستان جاجرم دیده به جهان گشود. پدرش محمد حسین، کارگر بود و مادرش سلیمه نام داشت. دانش آموز سوم راهنمایی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. در میمک توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت، مجروح شد و پنجم آبان 1363، در بیمارستان دکتر فاطمی تهران بر اثر عوارض ناشی از آن به شهادت رسید. پیکر وی را در گلزار شهدای انصار الحسین شهرستان بجنورد به خاک سپردند.
وصیتنامه شهید «غلامعلی احسانی» را با هم میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
بازگشت همه به سوى اوست
«الهى هب لى كمال الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمه و تصير ارواحنا معلقه بعز قدسك» «مناجات شعبانيه»
خدايا! بريدن از همه چيز و گرويدن به سوى تو نهايت آرزوى من است. چنين انقطاعى به من عطا فرماى و ديدگان دلهاى ما را به روشنى آن ديدگان. ديدگانی كه به سوى تو نظر كند چندان برافروز كه ديدگان دلها حجابهاى تو را پاره كند و به كان بزرگى بپيوندد و ارواح به عزت قدس تو درآويخته گردد. « مناجات شعبانيه»
هر كربلايى حسينى دارد و حسين امروز ما امام خمينى است.
با عرض سلام به رهبرم و ملتم و خانوادهام مىخواهم كه مرا حلال كنند.
خدا هر چه بخواهد همان مىشود و زندگى واقعى در همين سنگرهاست از همين نمازهايى است كه در سنگرها بر پا مىشود و انسانهاى پاک و واقعى كه مدتها دنبالشان بودم در اينجا هستند خداوند لطف كرده و نور رحمتش را بر من حقير تابانده، نورى كه در تاريكى حسرت يك شعله آتش را مىكشد پر نور گشته الحمدلله. راستى چه زيباست عشق بين انسان با خدا.
بارى اى مسلمانان و اى كسانى كه پشت جبههها را تقويت مىكنيد، امام را فراموش نكنيد، به رهنمودهاى او گوش كنيد، قلب اين بزرگوار را نرنجانيد كه خداوند سبحان شما را نخواهد بخشيد. از خانواده و همگى آشنايان مىخواهم كه در سوگ من ناله و زارى نكنند و مرا ناكام نخوانند زيرا چه كامى بهتر از شهادت.
شهادت در راه خداست كه فقط نصيب بندگان خالص و پاكش مىشود و شما زينب وار حامل پيام خون شهيد خود باشيد و مصممتر از پيش در راه هدف اصلى و اعتلاى كلمه حق گامها را استوارتر از پيش سازيد.
به ملت قهرمان و شهيدپرور ايران توصيه دارم كه اين پير روشن ضمير را همواره دنبالهرو راهش باشيد زيرا راه وى راه حسين (ع) و راه حسين (ع) راه الله است.
پدر و مادر مهربانم، من به خاطر اين به جبهه رفتهام كه مىخواهم راه حسين (ع) را دركربلاى خوزستان ادامه دهم و اگر كشته شوم راه حسين (ع) را دنبال كردهام و براى امام حسين (ع) گريه كنيد نه براى من ناقابل.
لبيک به فرموده امام حسين (ع): «هل من ناصر ينصرنى»، وظيفه تمام مسلمين است كه در زمان آنها در هر نقطه جهان به هوا بلند باشد، پس اگر کسى به اين ندا لبيك گفت و جان فشانى كرد نبايد بر مرگ او گريه كرد.
و اما چون من خودم راه خود را انتخاب كردهام و هدفم فى سبيل الله مىباشد بايد به نداى سرور شهيدان حسين (ع) و فرزند عزيزش خمينى بت شكن لبيک بگوييم و خط سرخ انقلاب را به پيش ببريم و از تمام دوستان و خويشان و اقوام و پدر و مادر و برادرانم و خواهرانم و جز در خط امام بخاطر خدا در راه ديگرى قدم بر ندارند و در آخر سلام مرا به رهبر انقلاب برسانيد و بگوييد كه اگر صدها جان داشتم حاضر بودم كه در راه اين مكتب و اين انقلاب هديه كنم.
قصد كويت كردم و يارى كنم دين تو را
جان به كف بگذارم و از دست نگذارم تو را
گر بيرون آرند جانم را از خلوتگاه دل
نيست ممكن جان من كز دل برون آرم تو را
يك دو روزى صبر كن اى جان بر لب آمده
زان كه خواهم در حضور دوست بسپارم تو را
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته