آماده برای شهادت
به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی، شهید «محمدرضا اصغری » بیست و پنجم اردیبهشت1348، در شهرستان شیروان دیده به جهان گشود. پدرش قربانعلی و مادرش زبیده نام داشت. دانش اموز دوم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم تیر 1366، در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سوم تیرماه 1380، پس از تفحص، در بهشت حمزه زادگاهش به خاک سپرده شد.
وصیتنامه شهید محمدرضا اصغری را با هم میخوانیم:
بسم رب الشهداءوالصديقين
ملتى كه تازه عروس و تازه دامادش را براى شهادت داوطلبانه و خود را براى هر پيشامدى در راه خدا مهيا كرده اند از چه مى ترسند .
«و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»
به كساني كه در راه خدا كشته مى شوند مرده ندانيد بلكه آنان زنده اند و نزد خدا روزى مى خورند.
اى آفريدگار بزرگ، اى قادر متعال، بر ماست كه بايد از آرامش قلب و از اراده اى آهنين برخوردار باشيم ، محروم نگرديم ، اى غفار و ستار و قهار، از گناهان مادر گذر، حال كه داريم به سوى تو مى آيم و اى پروردگار عالم همانطورى كه در اين دنيا عيوب ما را پوشاندى و آبروى ما را نريختى در صحراى محشر در آن روز بزرگ قيامت نيز از ما درگذر و رسواى خلايق نگردان. خداوندا بگذار براى يكبار هم كه شده بنده گناهكارى چو من، روسياهى چو من پشيمانى و درمانده اى چو من به مقام شامخ شيعيان و اولياى دينت برسد. خدايا حال كه به مرگ نزديك هستيم و نمى دانيم چه كسانى از ما بايد بروند، پس به لطف تو دل مى بنديم كه هر چه از دوست مى رسد نيكوست.
اما پدر و مادر عزيزم مى دانم كه ساليانى چند برايم زحمت كشيديد و بار سنگين و كمرشكن اين زحمت را متحمل شديد تا مرا به آنچه كه مى خواستيد و خواست خدا بود برسانيد و اكنون كه مرا به اين نقطه مبداء تكامل رسانديد انتظارى چند داشتى كه عصاى دستتان گردم و شايد بتوانم روزى به دردتان بخورم اما من خيلى متأسفم كه نتوانستم براى شما كارى كنم و اى مادر و اى پدر عزيزم خواهش مى كنم اگر از بنده رنجيده خاطرشده ايد مرا عفو كنيد و اگر جوابتان را دادم و بى احترامى به شما كردم و از فرمايشاتتان سرپيچى نمودم خواهش مى كنم و تمنا مى نمايم كه مرا ببخشيد، من نمى دانم كه چگونه از شما عزيزان معذرت خواهى كنم، من خودم مى دانم كه در اين اواخر شما را خيلى اذيت كردم ولى همين كه از كرده هاى خود پشيمانم و استدعا دارم كه از سر تقصيراتم درگذريد و برايم دعا كنيد. اى خداوند اى تواب و رحيم و اى بخشنده بخشايشگر و مهربان تو نيز از گناهان اين بنده حقیرو كوچك خودت در گذر و مرا جزو سربازان حضرت مهدى ( عج) قرار ده. الهى تو خودت گفتى هر چه هستى بيا، توبه شكستى بيا. آرى اى پدر و مادر عزيزم من دوباره به جبهه رفتم ولى بازهم خدا مرا خريدارى نكرد و مرا انتخاب ننمود. ولى اين بار كه رفتم اميدوارم خداوند مرا قبول درگاهش كند و اين نعمت و سعادت را نصيبم نمايد.
و توصيه اى نيز به برادر كوچك و عزيزم مى نمايم كه اى احمد جان اگر برادرت محمد شهيد شده تو مانند من نباش سعى كن به پدر و مادر نيكى كنى و هميشه به فرمايشات آنها گوش كنى و بايد بگويم كه من واقعا دلم برايت تنگ شده و آنچنان هستم كه ميخواهم يكبار ديگر تو را ببينم، ولى اين را به خاطر بسپار كه اگر بزرگ شدى همانند يك مرد مسلمان و خدا ترس و مؤمن باشى و هميشه به فكر مردم مستضعف باشى و از آنها مانند ديگر مسلمانان حمايت كنى و از خواهرانم خواهشمندم كه حجاب خود را خوب رعايت نمايند و در همه حال صبور و شكيبا باشند و از امت شهيد پرور تقاضا مى كنم در تشييع جنازه من شركت نمايند و برايم فاتحه بخوانند. چون اين ذكر ممكن است مرا در قبر آرام نمايد و از عذاب خداوند در امان باشم و ديگر اينكه تا جایي كه مى توانيد به ارگانهایى چون كميته انقلاب اسلامى و سپاه پاسداران و ديگر ارگانها و آنهایي كه در خدمت مردمند و شبانه روز واقعا تلاش مى كنند، تقاضا دارم كمك كرده و افراد منافق وقاچاقچى افرادي كه واقعا جامعه را بسوى فساد مى كشانند به اين ارگانها معرفى كنيد و در پايان از شما ملت عزيز و فداكار خواهشمندم كه جواب دعايم را با صداى غرا بدهيد. خداوندا رهبر كبير انقلاب اسلامي مان طول عمر و عزت و سلامت عنايت فرما.
پروردگارا پدر و مادر ما را هم ببخش و بيامرز و آتش جهم را بر بدنشان حرام گردان و به مادرم عزتى زينبى و به پدرم خلقى محمدى و به هر دوى آنها صبر جزيل و پاداش بزرگ عنايت فرما .
بار الها برادرم را عزت نفس و وسعت روزى و ايمان كامل عطا فرما و خواهرانم را به عصمت زهراى اطهر، عصمت و عفت و عزت ، صبر وايمان فراوان عنايت بگردان. اى بى نياز و اى قادر متعال دشمنان اسلام را ذلت و رسوائى و مرگ بده .
خديا، اسيران ما در زندان بغداد و دست بعثيون گرفتارند، بارالها تو را به حق زندانى بزرگ اسلام موسى بن جعفر(ع) هر چه سريعتر اسباب آزاديشان را فراهم ساز .
و اى فرياد رس بيچارگان از ظلم و جور نفس خويش به تو پناه مى برم. خدايا اگر ظلم كرده ام بر خويش و بر بزرگان و بر خودت كفران نعمت كرده ام، اى يا رب الرحيم! پس به توبه بنده سرگردان و پناه جوى خويش را بپذير.
آمين يا رب العالمين والسلام
«خدايا خدايا تا انقلاب مهدى حتى كنار مهدى خمينى را نگهدار»