دوشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۱۳
خواهر شهید «احمد بقرائی نسب» نقل می‌کند: «به اتفاق خانواده به مشهد رفتیم اتاقی را کرایه کردیم، اما اطاق کوچک بود من رختخواب برادرم را بالای سرم پهن کردم و گفتم داداش: ببخشید که جایت تنگ است احمد به من گفت: خواهر جان این چیزی نیست وقتی ما در جنگ محاصره بودیم روز که می‌شد آن قدر آتش دشمن سنگین بود که ما نمی‌توانستیم حتی سرمان را از سنگر بیرون کنیم، ما حدود ۳۱۳ نفر بودیم که حدود ۳۰۰ نفر از رزمندگان شهید شده بودند؛ و ۱۳ نفر دیگر باقی مانده بودیم و ما ۱۳ روز سخت محاصره بودیم و غذایمان فقط یک بسته شکلات چند گرمی بود و حتی ما نمی‌توانستیم نمازمان را ایستاده بخوانیم...»

غذایمان فقط یک بسته شکلات چند گرمی بود

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: شهید احمد بقرائی نسب، یادگار «وفاعلی» و «شاه‌خانم» یکم مرداد ۱۳۴۶ در روستای باقرآباد تابعه شهرستان ری به دنیا آمد. دانش آموز سوم متوسطه در رشته تجربی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر سیزدهم اردیبهشت ۱۳۶۵ با سمت آرپی‌جی‌زن درفکه توسط نیرو‌های عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پا به شهادت رسید. مزار وی دربهشت زهرای تهران واقع است.

بیشتر بخوانید: همچون شمع سوختند تا دیگران از نور آن استفاده کنند 

همه وظیفه داریم از اسلام دفاع کنیم

در ادامه روایتی خواندنی از خواهر شهید گرانقدر «احمد بقرائی نسب» را می‌خوانید:

به اتفاق خانواده به مشهد رفتیم اتاقی را کرایه کردیم، اما اطاق کوچک بود من رختخواب برادرم را بالای سرم پهن کردم و گفتم داداش: ببخشید که جایت تنگ است احمد به من گفت: خواهر جان این چیزی نیست وقتی ما در جنگ محاصره بودیم روز که می‌شد آن قدر آتش دشمن سنگین بود که ما نمی‌توانستیم حتی سرمان را از سنگر بیرون کنیم، ما حدود ۳۱۳ نفر بودیم که حدود ۳۰۰ نفر از رزمندگان شهید شده بودند؛ و ۱۳ نفر دیگر باقی مانده بودیم و ما ۱۳ روز سخت محاصره بودیم و غذایمان فقط یک بسته شکلات چند گرمی بود و حتی ما نمی‌توانستیم نمازمان را ایستاده بخوانیم و حتی نمی‌توانستیم تشنگی خود را بر طرف نمائیم شب که آتش کمتر می‌شد به طرف اجساد عراقی‌ها که دور تا دور سنگر ریخته بود.

می‌رفتیم تا آب تهیه کنیم، ولی آنقدر این جنازه‌ها بوی تعفن می‌دادند و آنقدر شب‌ها ما آزار می‌کشیدیم که در روز‌های آخر آب بسیارکم شده بود ما ناچار فقط لبهایمان را‌ تَر می‌کردیم ما با آن وضع، در جبهه بودیم حالا شما می‌گوئید جا تنگ است.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده