چهارشنبه, ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۲۲
همسر شهید علی سلطانی گریوانی نقل می­‌کند: من در سال 62 به مکه رفتم، در مکه وقتی به زیارت رفتیم اعمالمان که تمام شد به نیابت از شهید هم اعمال حج را انجام دادم، شهید شب به خوابم آمد که لباس احرام بر تن کرده بود، موهای سرش را زده بود و از من تشکر می‌کرد که او را حاجی کردم و لباس احرام بر تنش کردم.

به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی، علی سلطانی گریوانی سوم آبان 1315، در روستای گریوان از توابع شهرستان بجنورد دیده به جهان گشود. پدرش سلطان محمد و مادرش طوبی نام داشت. اهل ورزش بودند و ورزش باستانی کار می‌کردند، از نظر اخلاقی تمام شهدا نمونه هستند، او نیز زبانزد خاص و عام بود، سال 1345 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و چهار دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. نوزدهم بهمن ماه 1361، با سمت نیروی واحد تدارکات در فکه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سینه، شهید شد. پیکر وی را در گلزار شهدای انصار الحسین زادگاهش به خاک سپردند.

 

لباس احرام بر تنش کردند

بخشی از زندگی نامه شهید علی سلطانی گریوانی را می­خوانیم:

در سن 7سالگی پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی مادر قرار گرفت. در این زمان در بجنورد در مکتب تحصیل علوم فقه نمود و بعد از آن به مشهد عزیمت نموده و در آنجا ادامه تحصیل می‌­داد و جهت تامین معاش کار می‌­کرد اما به لحاظ بعضی از مسائل موجود نتوانست درس را ادامه دهد و به خدمت سربازی خواسته شد. پس از پایان خدمت در تهران همانجا ماندگار شد و شروع به کار خیاطی نمود که چون بر علیه رژیم پهلوی مبارزه می نمود. از طرف ساواک تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی در زندان شیراز زندانی شد، پس از آزادی به آبادان رفت و در آنجا مغازه خیاطی باز نمود اما در این زمان نیز دست از مبارزه برنداشت و به همین دلیل ساواک نیز وی را تعقیب می‌کرد. در سال 1345 ازدواج کرد که حاصل این ازدواج شش فرزند است.

بعد از ازدواج مجددا به آبادان عزیمت کرد و یک سال و نیم در آبادان بودند که به علت فشار ساواک به ناچار به مشهد منتقل شد، در مشهد سکونت یافت، مدت 3 سال نیز در مشهد بودند و در این مدت نیز چند بار از طرف ساواک تحت تعقیب قرار گرفت و به ناچار به بجنورد برگشت. بعد از پیروزی انقلاب خونبار اسلامی، مبارزه وی ادامه پیدا کرد با منافقین و گروهک‌های دست نشان شرق و غرب و پس از حمله بعثیون متجاوز به حریم اسلام بدون فوت وقت به جبهه شتافت و مدت یک سال تمام در جبهه بود، در چند عملیات پیروزمند نیز شرکت داشت تا اینکه در  عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه ندای حق را لبیک گفت.

در تشییع جنازه جمعیت زیادی آمده بودند، ازدحام جمعیت بود و همه تشریف آورده بودند. این شهید شباهت خاصی با شهید چمران داشت. رهبری را دوست داشت و توصیه ای که داشت این بود که امام و رهبری را تنها نگذارید.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده