سیری در کلام شهید اولیا ناصح‌نسب:
شهید اولیا ناصح‌نسب از شهدای دانشجو دوران دفاع مقدس است. او در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «این تو بودی که رزمنده پرور بودی و رزمنده هم آخرین کمالش شهادت است که ان‌شاالله خدا نصیب ما هم بگرداند.»

وصیت نام
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید اولیا ناصح‌نسب هشتم تیرماه ۱۳۴۳، در روستای خود آوند از توابع شهرستان ساوجبلاغ به دنیا آمد. پدرش مهدی و مادرش ساره‌خاتون نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته مترجمی زبان عربی و معلم بود. به یک عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم فروردین ۱۳۶۶، در بصره عراق با اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در زادگاهش قرار دارد.

در ادامه متن وصیت‌نامه این شهید دانشجو را بخوانید.

بسم رب الشهدا و الصدیقین و به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
الشهدا ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان امیر المومنین (ع).
واحدی عشر اولاده امامی و کعبه قبلتی و القران کتابی والموت حق و نشر حق.
این جانب اولیاء نسب بنده شرمنده و عاصی و گنه‌کار خداوند بزرگ و مقلد حضرت آیت الله عظمی امام خمینی حفیظ الله برکاته و فرزند مهدی وصیت نامه خود را شروع می‌کنم.
لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم. به نام الله که همه حرکت‌ها و همه سکوت‌ها از اوست. به نام خداوندی که هیچ چیز بدون اراده و مشیت او از حالتی به حالت دیگر نمی‌گردد حمد مخصوص خداوند یگانه است و آنچه در آسمان‌ها و زمین و مابین آن‌ها است خداوند را تسبیح وستایش می‌کند جز یک موجود و آن هم انسان است.‌ ای خدای بزرگ و ای خدای سبحان از پیروی کردن هوای نفسانی و وسواس شیطانی و علایق غیر روحانی و غیر رحمانی به تو پناه می‌برم.‌ ای خدای رحمان چگونه شکر نعمت‌های بی‎کران تو را که به شمارش نمی‌آید شکر کنم.‌ ای پروردگارم که مرا از نیستی به هستی و از بین هزاران ذره انتخاب کردی و روح خویش را در ما دمیدی و ما را از سایر موجودات ما را خلقی دیگر کردی و به خود احسن الخالقین گفتی ما را به احسن الخالقین خلق کردی.‌ ای خدای بزرگ حمد مخصوص توست که ما را از ایمان آوردگان قرار دادی.‌ای خالق هنوز آن ندای که شنیدم که فرمودی الست بربکم و ما عرض کردیم؛ قالوا بلی و حال که به آن توجه داریم و فراموش نکرده ایم می‌بالیم و خوشحالیم‌. ای خدای منان و ای رب المسحبان تو در قرائت فرموده‌ای که کفاره چنین می‌پندارند و در جواب پیامبر امت چنین می‌گفتند و آن‌ها را اذیت می‌کردند و تا آخر جهان هم همین را خواهند گفت که پیامبران را ساحرو شاعر می‌دانند و به خدا ایمان ندارند و قیامت را تکذیب می‌کنند و این‌ها علاقه زیادی به دنیا دارند و زن‌ها و فرزندان و طلا و نقره و دارایی و متاع دنیا هستند و به آن وابسته هستند در حالی که غافل هستند که فرزندان و اموال می‌توانند برای آن‌ها فتنه باشد و خداوند بدین وسیله آن را معذب می‌کند. عده دیگر از این فرقه انسان‌ها به زبان و ظاهر مسلمان هستند و از باطن کافر هستند که به آن‌ها مناطق گفته می‌شود این‌ها هنگامی که به مسلمان‌ها می‌رسند می‌گویند با شما هستیم و زمانی که با شیاطین مثل خودشان خلوت کردند می‌گویند ما آن‌ها را مسخره می‌کنیم. وقتی به این‌ها گفته می‌شود در جامعه فساد نکنید و می‌گویند ما مصلح هستیم این‌ها از ترقی وپیشرفت مسلمان‌ها غمگین و از شکستشان خوشحال می‌شوند و در کار‌های خیر آن‌ها شرکت نمی‌کنند و اگر به ظاهر هم کاری انجام دهند مسجد هزار می‌سازند. در جهاد شرکت نمی‌کنند و در غیاب مردم را می‌فریبند و تبلیغ سوء می‌کنند مومنان را سفارش می‌کنند که به جهاد نروند که به شهادت می‌رسند و اگر هنگامی که یکی از سومین به شهادت رسیدند و می‌گویند به فلانی گفتیم نه نرود، ولی حرف ما را گوش نکرد و رفت و شهید شد و هنگامی که مجاهدین فتوحاتی را به دست آوردند، می‌گویند: "ای کاش! ما با هم با آن‌ها بودیم و از افتخارات و غنایم که به دست آورده‌اند سهمی به خود اختصاص می‌دادیم برای نرفتن به جبهه برای خود دلایلی بنی اسرائیل می‌آورند. خانه‌های ما بدون محافظ است وبچه‌های ما احتیاج به کمک دارند پشت جبهه هم که کار‌هایی می‌کنیم جبهه است این‌ها رضای خدا را کنار گذاشته و خود را به چیز‌های ناچیز مشغول کرده اند. خداوند در جواب این‌ها می‌گویند اگر شما راست می‌گویید خودتان را از مرگ نجات دهید که نمی‌توانید نجات بدهید. این‌ها آخرت را متاع دنیا و حقیقت را به اوهام و رویا و واقعیت‎‌ها را با آنان بلند و بی ارزش عوض کرده‌اند. هنگامی که به آن‌ها گفته می‌شود به جهاد بروند، می‌گویند: هوا گرم است و یا سرد است. این‌ها نمی‌دانند آتش گرم‌تر است و این‌ها نمی‌دانند هنگامی که دوزخ این‌ها را ببیند در غریدن در می‌آید و عاصیان به لرزه درمی آیند، چون به دوزخ افکنده شوند و در آن مکان تنگ و تاریک و زنجیر‌های آتشین به یکدیگر بسته شده و فریاد واویلا بر آورند. مالک جنهم جوابشان گویند. زود به فریاد آمدید بسیار فریاد و فغان که بعد از این از شما صادر خواهد شد. این‌ها باید در دنیا کم خنده کنند و بسیار بگریند و این نتیجه اعمالشان است اگر اینان قصد جهاد کنند به دلیل وجود صفاتی که در وجودشان است. خداوند هم از توفیق دادن و برانگیختن آن‌ها برای جهاد کراهت دارد تا از سعادت بزرگ مجاهدین بی بهره شوند و حکم این است.‌ ای منافقین وای نالایقان، شما هم با گوران وعاجزان ورفیقان وکودکان و زن‌های ناتوان در خانه‌هایتان بنشینید و آقا باشید. مردان و زن‌های منافق متفق با همدیگر و طرفدار یکدیگر دست از نیکی کشیده و مردم را به کار‌های بد وا می‌دارند و چون خدا را فراموش کرده‌اند. خدا آن‌ها را فراموش کرده است هرگز مسلمان‌ها و مومنین به نماز میت منافقان حاضر نشوید و بر جنازه آنان دعا نکنید که آن‌ها به خداو به رسول خدا کافر شدند و در حال عشق و بدکاری هستند.‌
ای کسانی که بعد از مادر قید حیات هستند طبق آیه شریفه که ترجمه ان چنین است قریب به این مفهوم که با کسانی که از جبهه رفتن امتناع کرده‌اند ترک معاشرت و مصاحبت کنید تا دنیا برای آن‌ها چنین تنگ شود و هیچ پناهگاهی نداشته باشند و، اما در مقابل این‌ها برای اجرای احکام الهی خوانده شود سبک‌بار و مجهز بیرون می‌آیند و با مال و جان جهاد می‌کنند و هیچگاه رخصت ترک جهاد نخواهند وشک و ریب در دل‌های آن‌ها راه ندارد و سر‌های خود را به خدا سپرده و راضی به رضای خداوند می‌باشند و در بلا‌های که در این دنیا به آن‌ها می‌رسد صبر پیشه نمایند و هیچ گاه دست اعتراض دراز نمی‌کنند و همیشه ذکر خدا در لب هایشان و قلبشان مالامال از ایمان می‌باشد.
هرگاه امانتی که خدا به آن‌ها داده است بتوانند به خدا تحویل بدهند خوشحال و صورتشان بشاش می‌شود و خدا را شکر و این مصیبت‌ها را از الطاف خفیه الهی می‌دانند. قیامت پیش چشمانشان نمایان است؟ مردم الهی ببیند که آماده برای حسابرسی هستند عده‌ای با صورت‌های مسخ شده و عده‌ای گریان وفرازی به قول قران همچون که از شیران فرار می‌کنند و عده‌ای خوشحال و مسرور به سوی روانه هستند.‌ ای خدای بزرگ من از گذشته‌ام احساس شرم می‌کنم و از یادآوری آن اباء دارم و اگر نا امیدی کفر نبود نا امید می‌شدم. مال‌ای خدای بزرگ تو ارحم الراحمین هستی به آینده امیدوار هستم که مرا ببخشی و در صورت بخشیده شدن من چگونه سرم را بلند کنم ودر صورت عنایت خاص تو باز چگونه با نیکان تو محشور شوم.‌ ای خدای رئوف حال که نصر لطفی به ما کرده و توفیق شرکت در جهاد فی سبیل الله عنایت فرمودی‌ای خدای قادر تو آگاهی در زمان زندگی می‌کنم که تمام کفر در مقابل اسلام به شکل‌های گوناگون قد علم کرده‌اند. برای رضای تو و احیای احکام مقدس اسلام دوری خانواده را چشمان گریان ایشان را استقبال می‌کنم.‌ ای مومنان به من منت بگذار تا در راه تو این جسم ناقابلم را هر گونه که تو می‌خواهی سوختن و خاکستر شدن یا مفقود شدن و یا تکه تکه شدن و یا در بیابان ماندن و خوراک کرکس‌ها شدن را می‌طلبم.‌ ای خدای رحمان، رحم کن از اینکه قلبی که فاقد ادراک و معرفت و یا چشم می‌برد و بصیرت و گوش‌های بدون شنوایی داشته باشم به تو پناه می‌برم.‌ ای خدای بزرگ ما دراین جهان و در جهان آخرت کور محشور مگردان چند کلمه هم به عنوان ذکر عرض می‌کنم در رابطه با مسائل مطرح زمان حاضر‌ای مردم الحضر وامصیبتا از اینکه با یک دست جلوی مالک اشتر را بگیریم و با دست دیگر بازوی علی (ع) را و در محکمه‌ای که معاویه نشسته بنشانیم نکند کار به جایی برسد که علی (ع) بفرماید: «ذهب الحته کرون وبقی الناسئون اوالمنناشون». آن‌هایی که به یاد قیامت بودند رفتند واین‌های که مانده اند با به یاد قیامت نیستند و با خود را به فراموش می‌زنند و به خدا پناه می‌بریم از اینکه بار دیگر به وسیله ما وسوسه در میان لشکریان امام حسین (ع) واقعه شود. امام حسن را از میدان جهاد به کنج خانه هم روانه و او را مسموم وبه دست ما بر پیکر مبارکش تیرباران شود واویلا که بار دیگر هم نماز بخوانیم وهم حج برویم وحسین در کربلا ما را ندا دهند ما جواب ندای او را ندهیم وبر عکس با او به جنگ برویم و یارانش را به شهادت برسانیم. هان‌! ای مردم هوشیار باشید چندی از به دار آویختن آیت الله شیخ فضل الله نوری را در یکی از میدان‌های تهران نگذشته و آن به دلیل این بود که مردم از کنارش به راحتی گذشتند و به دنبال کار‌های روزانه خود رفتن و دست از کمک او کشیدن‌ ای عزیزان قیامت بسیار نزدیک است خود را آماده برای حسابرسی کنید. مبادا ترجمه این آیه شریفه شامل حال ما گردد روزحساب مردم نزدیک شده و مردم نزدیک شده و مردم سخت غافلند و دوری می‌کنند یعنی هر چه عمر می‌گذرانند مردم به مرگ نزدیک‌تر شوند، ولی علاقه آن‌ها به دنیا و غفلتشان از آخرت بیشتر می‌شود. مبادا از کسانی باشیم که روزی که صدای بلند مهیب قیامت به گوش هر خلق برسد و آن روزانه وحشت و هولناکی که هرکس از بر دورش از مادرش و پدرش و از زن و فرزندش می‌گریزند و هیچ کس به فکر کسی نیست و به رویشان خاک ذلت نشسته است. اما‌ ای خانواده عزیزم خدمتتان سلام و عرض ادب می‌کنم شما خوب می‌دانید که من با عشق و علاقه به این راه قدم برداشته ام و هیچ‌گونه اکراه و ناراحتی نداشته‌ام و ازاینکه خانواده مثل شما داشتم بسیار خوشحال هستم. پدر جان، به خوبی درک می‌کردم که تو چه احساسی داشتی همین که علاقه وافری برای امدن جبهه داشتی به دلیل ناراحتی جسمی نتوانستی درخط مقدم حاضر شوی ان‌شا الله خدا اجر شهید به شما عنایت کند و امیدوارم که خدا از تو راضی باشد که تا با آمدن ما به جبهه‌ها راضی بودی و این مایه آرامش فکری برای ما بود. اما‌ای مادر عزیزم، نمی‌دانم با چه زبانی و با چه کلماتی مقدس تو را ببرم چرا که تو بیش از توان خود در رابطه با من زحمت کشیدی. من در کودکی باعث ناراحتی‌های زیاد تو شدم و در جوانی هم نتوانستم گوشه‌ای از ناراحتی‌های تو بر دوش بکشم؛ بلکه همیشه موجب افزودن شدن غم‌های تو شدم. مادرجان، من فرزند تو هستم تو‌ای که با داشتن ناراحتی زیاد در تابستان امسال با خواهر عزیزم آن را برای رزمندگان اسلام آماده کردید. این تو بودی که رزمنده پرور بودی و رزمنده هم آخرین کمالش شهادت است که ان‌شا الله خدا نصیب ما هم بگرداند. پدر جان و مادر جان و خواهرهایم و برادرهایم وهمه فامیل‌ها دوری شما در این چند روزه دنیا امکان است باید توجه داشته باشیم. خط سرخ شهیدان را راه‌رونده و یاری کننده اسلام مقلد خوبی برای امام عزیزمان باشیم تا اینکه درقیامت بار فروزان و نورانی درآن جهان با هم باشیم. من در این جا اعلام می‌کنم هر کس به خدا و به رسول خدا و امامان معصوم و ولایت فقیه مخصوصا در زمان خودمان به ولایت و سرپرستی حضرت امام خمینی مقید نسبت مجری احکام الهی نمی‌باشد از من نیست و من هم از او نیستم هر که در این راه قدم برمی دارد و یاد ما کند.‌ ای خدای بزرگ هر کس در دلش محبت و علاقه و ولایت نسبت در دل دشمن با او را لبریز بگردان و هر کس در دلش محبت و علاقه و در عمل عاشق ولایت است علاقه او را در قلبم فروزان بگردان.‌ ای خدای بزرگ هر کس به جبهه نرود و یا اینکه علاقه‌ای به رفتن به جبهه نداشته باشد طبق حدیث شریف مراحلی از نفاق در او است‌. ای خدای قادر از مفار و منافقین ما را بری بدار. سلام را به همکاران و شاگردانم برسانید و به ایشان بگویید که ما رفتیم و به انتظارش نشسته ایم و در آخر از همه کسانی به گردن من حق دارند از ایشان حلالیت می‌طلبیم و امیدوارم که من را حلال کنید و ازنظر مراسم طبق معمول در صورت امکان خیلی مختصر انجام دهید واگر از من جسدی باقی ماند و در خود و یا هر کجایی که برای اسلام موثر شد به خاک بسپارید و برای حالم گریه نکنید برای گذشته‌ام گریه نکنید.  ...........
یا حسین مارا کربلایی کن به شهادت ما راهنمایی کن.
اگر ازمن جسدی ماند بر روی قبرم این را بنویسید.‌ای منتظران گنج نهان می‌آید
آرامش جان عاشقان می‌آید
به نام سحر طلایه داران ظهور
گفته که صاحب زمان می‌آید
اللهم ارزقنا توفیق الشهاده ما فی سبیل الله آمین.
والسلام علیکم و رحمت الله وبرکاته
بنده الحقیر اولیاء ناصح نسب سیزدهم اسفند ۱۳۶۵

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده