همسر شهید طیبی:
سه‌شنبه, ۰۶ تير ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۵۶
همسر شهید طیبی یکی از شهدای حزب جمهوری اسلامی گفت: «پیام شهدای هفتم تیر این بود که پشتیبان رهبر و انقلاب اسلامی باشند و او را تنها نگذارند. دل رهبر ما به مردم گرم است. مردمی که او را دوست دارند و عاشقش هستند.»

 

همسر شهید طیبی:


به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی؛ شهيد حجت الاسلام محمدحسن طيبي، فرزند مرحوم ملارحمان طيبي در تاريخ نوزدهم ارديبهشت سال 1310 در روستاي روئين از توابع اسفراين در خانواده مذهبي و محروم متولد شد. تعليم قرآن و مراحل ابتدائي را نزد پدرش فراگرفت. در سن 10 سالگي پدرش فوت كرد و شهيد طيبي روانه مشهد شد.


در سال 1350 به مكه مشرف شد. مبارزات وي پس از حوادث 1356 گسترش يافت و منطقه را تحت تأثير قرار داد و اعتماد مردم به ايشان دليل بر انتخاب شدنش به نمايندگي شهر اسفراين بود. او هميشه دوستدار افراد متعهد و مؤمن بود.
شهيد طيبي علت پيروزي انقلاب اسلامي ايران را در دو چيز مي‌دانست: رهبري انديشمندانه و پيامبرگونه و علي‌وار حضرت امام خمينی (ره) و وحدت و يکپارچگی توده‌هاي مردم.


وي تأكيد داشت: «براي تداوم انقلاب تا نهضت جهاني امام مهدي (ارواحنافداه) ‌بايد اين دو عامل پيروزي را همچون جان شيرين حفظ كنيم و هرگز نگذاريم كه دشمن نابكار و اهريمن ناپاک مسير نفوذي براي شكستن رهبري و تفرقه افكني داشته باشد.»
 
 
خاطرات آشنایی با شهید طیبی به نقل از همسر محترم شهید
بنده با شهيد طيبي در سال 1335 ازدواج كردم. شهيد طيبي روحاني و معلم بود و از بدو ازدواج فعاليت‌هاي انقلابي خود را آغاز كرد. به طوري كه من از طريق ايشان با امام خميني (ره) و نهضت ايشان آشنا شدم. در سال 42 هم بعد از دستگيري و تبعيد حضرت امام (ره)، فعاليت‌هاي انقلابي شهيد به اوج خودش رسيد اما حالت مخفيانه داشت.


عشق به امام (ره)
شهيد طيبي امام (ره) را خيلي دوست داشت و از وقتي كه ايشان را شناخت به شدت از ايشان تبعيت كرد و در سخنراني‌ها و روضه‌هايش از نهضت امام (ره) براي مردم مي‌گفت و بسيار در مسير بصيرت بخشي به مردم تلاش مي‌كرد چون آن موقع، مردم نمي‌دانستند كه امام خميني (ره) كيست و ضرورت انقلاب چيست لذا با سخنراني‌هاي شهيد طيبي در اسفراين نهضت انقلابي اسلامي نيز آغاز شد.


همسر شهيد طيبي با بيان اينكه نخستين راه‌پيمايي‌هاي ضد رژيم در اسفراين با هدايت و رهبري شهيد طيبي صورت گرفت، گفت: مبارزه سخت بود اما شهيد طيبي با عشق به اسلام و امام لحظه‌اي از تلاش دست برنمي‌داشت؛ حتي توي كوچه‌ها روي سر او خاكستر مي‌ريختند و او را اذيت مي‌كردند اما صداي او به اعتراض درنمي‌آمد.

همسر شهید طیبی:


علاقه جوان‌ها
جوان‌ها بسيار به او علاقه داشتند چون شهيد طيبي بيان گرم و شيوايي داشت و خيلي از مردم اسفراين و به خصوص جوان‌ها پاي منبر او مي‌نشستند و در برنامه‌هاي انقلابي به او كمك مي‌كردند.
سال 56 نوار چند تا از سخنران‌هاي شهيد طيبي به دست ساواك افتاده بود. رئيس ژاندارمري هم با چند تا سرباز به مسجدي مي‌رود كه حاج آقا در آن سخنراني مي‌كرد. وقتي مردم متوجه موضوع شدند با بيل و كلنگ جلوي در مسجد جمع شدند و آقا را پنهان كردند و حتي طوري شد كه مردم رئيس ژاندارمري را كه سرهنگ نوري بود، مجبور كردند كه مرگ بر شاه بگويد و دست از پا درازتر برگشته بودند.
 
 
آشنایی با شهید بهشتی
همسر اين شهيد حزب جمهوري درخصوص نحوه آشنايي شهيد طيبي با شهيد بهشتي بيان داشت: حاج‌آقا سال 57 كه سخنراني شهيد بهشتي در تلويزيون پخش مي‌شد با ايشان آشنا شد و وقتي به مجلس آمدند، ديگر در كنار شهيد بهشتي بودند. وقتي شايعاتي كه عليه شهيد بهشتي در شهر پخش شده بود را مي‌شنيد، مي‌گفت «مردم نمي‌دانند دكتر بهشتي كيست، او را هنوز نشناخته‌اند، اين حرف‌ها مال ضد انقلاب است.»
وي ادامه داد: وقتي سخنان شهيد بهشتي از تلويزيون پخش مي‌شد، قربان صدقه‌اش مي‌رفت و اينقدر به ايشان علاقه داشت كه عاقبت با او شهيد شد. شهيد طيبي سعي مي‌كرد با صحبت‌ها و تبليغاتش در ميان مردم دوگانگي‌ در مورد شهيد بهشتي را برطرف كند.

 

همسر شهید طیبی:
 
آخرین دیدار
همسر شهید با يادآوري آخرين ديدار خود با شهيد طيبي نيز اظهار داشت: روزي كه ايشان در حزب جمهوري شهيد شد، من به همراه بچه‌ها به اسفراين رفته بودم؛ پيش از سفر، شهيد طيبي خيلي از من خواست كه همراه بچه‌ها نروم و در لحظه خداحافظي گفت «فاطمه شما نرو». گفتم؛ «طاقت نمي‌آورم اينجا تنها بمانم». گفت: «پسر بزرگت را پهلوي خودت نگه دار، بعد كه مجلس به من مرخصي داد با هم مي‌رويم» اما بچه‌ها اصرار كردند كه ما دلمان تنگ شده است؛ زنگ زدم گفتم كه شما ماشين را بفرست تا ما را به ترمينال ببرد و حاج‌آقا گفت: «به من اجازه نمي‌دهند كه بيرون بيايم چون اطراف مجلس شلوغ شده است؛ عده‌اي عليه دكتر بهشتي و رأي مجلس بر عزل بني‌صدر در خيابان‌ها تظاهرات كرده‌اند»؛ بالاخره ماشين آمد اما شهيد طيبي با او نبود. براي خداحافظي به مجلس رفتيم ديديم كه شهيد طيبي با دوتا خانم كه از شهرستان آمده بودند مشغول صحبت هستند. ما را كه ديد، آمد جلو، با بچه‌ها يكي يكي خداحافظي كرد و رويشان را بوسيد و به آنها پول داد و گفت: ان‌شاءالله به سلامتي برويد، من هم 15 روز ديگر كه مرخصي گرفتم پيش شما مي‌آيم.


روزي كه اين اتفاق افتاد، من حالم خوب نبود و به بهداري رفتم كه دارو بگيرم. ديدم بهداری تعطيل است، دليلش را كه پرسيدم گفتند: «مجلس را بمب گذاشتند» دوباره پرسيدم كجا؟ گفتند: مجلس. گفتم آقاي طيبي هم حتماً هست. يك نفر كه آنجا بود و مرا مي‌شناخت، گفت: «حاج خانم شما ناراحت نباشيد، اسم يك عده‌اي را اعلام كردند كه اسم آقاي طيبي ميان آنها نبود، اسم آقاي بهشتي بود اما شهيد طيبي را نخواند.»


مي‌دانستم كه غيرممكن است حاج‌آقا در جلسات حزب شركت نكند. گفتم: اگر اسمش را نگفته‌اند حتماً مجروح شده است. من بايد فردا تهران بروم. حتماً او مجروح شده و كسي نيست كه به من خبر بدهد.
داشتم آماده مي‌شدم كه به سمت تهران بياييم، راديو را روشن كردم اخبار ساعت 2 بعدازظهر داشت نام شهداي حزب جمهوري را مي‌خواند؛ نام همه وزرايي كه در ساختمان ما زندگي مي‌كردند را خواند، شهيد بهشتي، دهقان، چراغي، حسيني، نماينده نايين تا اين كه گفت «محمد‌حسن طيبي»  ديگر چيزي نفهميدم؛ وقتي بلند شدم ديدم اتاق شلوغ است و همه دارند گريه مي‌كنند.
همسر شهيد طيبي در پايان خاطرنشان كرد: «پيام شهداي هفتم تير اين بود كه پشتيبان رهبر و انقلاب اسلامي باشند و او را تنها نگذارند. البته پشتيبان حقيقي خداست اما مردم هم نقشي دارند؛ دل رهبر ما به مردم گرم است. مردمي كه او را دوست دارند و عاشقش هستند.»
 

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده