همراه با «احمد شیخی» مبارز انقلابی و راوی
شنبه, ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۰۲
کمیته مشترک ضد خرابکاری حالا تبدیل به موزه عبرت شده و علاقه‌مندان می‌توانند به واسطه بازدید از آنجا به دوران سیاه ستم‌شاهی سفر کنند.

نوید شاهد: در دوران حکومت پهلوی، «کمیته مشترک ضد خرابکاری» نام مخوف و ترسناکی برای زندانیان سیاسی بود. جایی بود که گویی هرکس در اینجا کار می‌کرد، بویی از انسانیت نبرده بود. زندانیانی که به اینجا منتقل می‌شدند، می‌دانستند که باید بی‌رحمانه‌ترین شکنجه‌ها را تجربه کنند و روزها و شبهای سختی در انتظارشان است. کمیته مشترک ضد خرابکاری در چهارم بهمن‌ماه 57 به دست مردم فتح و در سال 1379 به موزه عبرت تبدیل شد. به مناسبت فرا رسیدن چهل و سومین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به موزه عبرت رفته‌ایم و گزارشی برایتان تهیه کرده‌ایم. افزون بر اینکه «احمد شیخی» از مبارزان انقلابی و محبوسین سال 53 در کمیته مشترک ضد خرابکاری ما را همراهی کرد و درباره قسمت‌های مختلف توضیحاتی را داد.

5  نفر در یک سلول انفرادی بودند

آشنایی با زندانیان به روایت «دیوار سخنگو»

موزه عبرت در حوالی خیابان فردوسی قرار دارد. ساختمانی با نمای آجر 3 سانتی و درِ سبز رنگ. ورودی اینجا با بقیه ساختمان‌ها متفاوت است. درِ ابتدایی طوری ساخته شده که برای ورود باید پای خود را بیشتر از حد معمول بالا ببرید وگرنه زمین می‌خورید. در ابتدای ورود، دیوار سخنگو را می‌بینید که اسم زندانیانی که از یک روز تا 2 سال در اینجا محبوس بوده‌اند، بر آن حک شده است. شیخی درباره «دیوار سخنگو» گفت: هدف از ایجاد دیوار سخنگو این است که مراجعان در همان بدو ورود نسبت به اینجا شناخت مختصری پیدا کنند. مجموع اسامی زندانیانی که بر دیوار حک شده 8442 نفر است. از اینجا به دوران ستم سفرشاهی سفر می‌کنید و آنچه مبارزان انقلابی تجربه کرده‌اند را به چشم می‌بینید و از راویان می‌شنوید.» شاید برای شما جالب باشد بدانید که عملیات اجرایی این ساختمان در سال 1311 به دستور رضا شاه و با نظارت و طراحی آلمانی‌ها در مجموعه شهربانی کل کشور آغاز شد. سال 1316 که اینجا با کاربری توقیف‌گاه عدلیه به بهره‌برداری رسید. در انتهای راهرو ورودی چند خودرو آن دوران از جمله خودروی «ارتشبد فردوست» رئیس دفتر اطلاعات ویژه دربار و «نصیری» رئیس وقت ساواک را مشاهده می‌کنید.

5  نفر در یک سلول انفرادی بودند

ورود زندانیان با چشم‌های بسته

از این قسمت که عبور می‌کنید به ورودی ساختمان می‌رسید. درِ سبز رنگ کوچک که روی تابلوی بالای آن  نوشته شده «کمیته مشترک ضد خرابکاری». زندانیان از هنگام ورود تا وقتی که وارد سلول می‌شدند، چشم‌هایشان با چشم‌بند بسته بود تا جایی را نبینند. ساخت این نوع در، برگرفته از معماری دوران رضا شاه است. البته بعضی نقل می‌کنند که چشم‌های بسته موجب می‌شد تا زندانی متوجه ارتفاع درها نشود و زمین بیفتد که همین موضوع موجب کتک خوردن بیشتر او از شکنجه‌گران هم می‌شد. پس از قیام 15 خرداد 42 و گسترش اعتراضات مردمی علیه رژیم پهلوی، در بهمن‌ماه سال 1350 به دستور «محمدرضا پهلوی» شاه ایران «کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک شهربانی کشور شاهنشاهی» با الگوبرداری از دستگاه امنیتی انگلیس، در محل زندان موقت اطلاعات شهربانی تشکیل شد. شیخی توضیح داد: در آمفی‌تئاتر، بازدیدکنندگان با تاریخچه این مکان و خاطراتی از زندانیان و اعترافات شکنجه‌گران به طور مختصر آشنا می‌شوند و سپس از قسمت‌های مختلف بازدید می‌کنند.

5  نفر در یک سلول انفرادی بودند

زندانیان قادر به راه رفتن روی پا نبودند

اتاق «افسر نگهبان» اولین قسمتی است که بعد از بازرسی بدنی، لباس‌ها را درمی‌آوردند و پوشاک زندان را تحویل می‌‎گرفتند. به گفته شیخی بعضی از زندانیان در این قسمت با چشم بسته زمین خورده‌اند. در این اتاق، بازجویی اولیه از زندانی انجام می‌شد. به لباس زندان «فرنچ» می‌گفتند که شامل شلوار، پیراهن، دمپایی بسیار ساده بود. چشم بند‌ها هم در اختیار ماموران بود که برای تردد ما در محوطه از آن استفاده می‌کردند و به خودمان نمی‌دادند. روی دیوار چارت سازمانی شهربانی و ساواک قرار دارد که در راس آن «محمدرضا پهلوی» و در نقاط پایینی شکنجه گران را می‌بینید. با انحلال دو کمیته ساواک که در اوین مستقر بودند و با تشکیل کمیته مشترک تمام سرنخ‌های عملیاتی در اختیار کمیته مشترک ضد خرابکاری قرار گرفت. تمام ماموران 2 کمیته قبلی ساواک مامور به خدمت در این مکان شدند. اینجا طوری ساخته شده که دارای راهروهای مخوف و تودرتو و بسیار مخوف است. ابزار و آلات شکنجه را در قسمت‌های مختلف می‌بینید که زندانی زیر فشار آنها ناچار بود، نشسته راه برود. در این شرایط هم برای تردد، چشم‌های زندانی را می‌بستند تا جایی را نبیند که زندانی ببه همین دلیل ناچار بود آهسته راه برود و بیشتر کتک می‌خورد.

5  نفر در یک سلول انفرادی بودند

زندانیانی که مصلوب می‌شدند

شیخی به مجسمه شهید «طیب حاج‌رضایی» اشاره کرد و توضیح داد: طیب مرد بزرگی بود که در قیام 15 خرداد شرکت و از آن حمایت کرد. به همین دلیل او را دستگیر و در اینجا شکنجه کردند. او حاضر نشد بگوید از حضرت امام خمینی (ره) پول گرفته‌‌ام و به همین دلیل 11 آبان‌ماه 42 او را تیرباران کردند و در حرم حضرت شاه عبدالعظیم به خاک سپرده شد.» در ادامه کمد قفسه‌بندی شده‌ای جلب توجه می‌کند که در آن لباس زندانیان را نگه‌داری می‌کردند. البته زندانی محل نگه‌داری لباس‌ها را  نمی‌دید. محوطه اصلی که به حیات و حوضچه مشرف است «زندان فلکه» نام دارد. روی نرده‌های «فلکه» چند پیکر به طور نمادین قرار داده شده که بخشی از شکنجه‌های بی‌رحمانه مانند مصلوب کردن را روایت می‌کند. زندانی اگر حرف نمی‌زد و حاضر به همکاری نمی‌شد او را با دست و پای خونی ناشی از شکنجه‌های مختلف با بدن عریان مصلوب می‌کردند. در این قسمت چندین اتاق شکنجه قرار دارد که بعضی وقت‌ها زندانیان به صف پشت در منتظر می‌ماندند تا نوبتشان شود. شیخی در این باره گفت: شنیدن صدای آه و ناله زندانیان از پشت در، فشار روانی بسیاری را بر ما وارد می‌کرد. شکنجه‌ها به دو بخش جسمی و روانی تقسیم می‌شدند و بازجوها از هیچکدام دریغ نمی‌کردند.

5  نفر در یک سلول انفرادی بودند

شکنجه‌گران بویی از انسانیت نبرده بودند

شیخی با تماشای قسمت‌های مختلف موزه گفت: در اینجا شکنجه‌گران از هر چیزی برای آزار و اذیت زندانی استفاده می‌کردند. برای خودم تحمل دشنام‌های بی‌شرمانه‌ای که می‌شنیدم از فشار هر شکنجه دیگری سنگین‌تر بود. شکنجه‌گران بویی از انسانیت نبرده بودند.» در اوایل خردادماه سال 52 با اوج‌گیری مبارزات مردمی و گروه‌های مختلف ساختار کمیته مشترک گسترش پیدا کرد تا با اصلاحاتی به تصویب شاه رسید. کمیته مشترک ضد خرابکاری زیر نظر اداره کل سوم امنیت داخلی ساواک به کار خود ادامه داد. بیشتر اتاق‌های اینجا مربوط به بازجویی و شکنجه است. در پشت بام، اتاق‌های استراحت بازجویان و شکنجه‌گران قرار دارد. شیخی به حوض وسط حیات اشاره کرد و توضیح داد: شکنجه‌گران سر زندانی را در این حوض تا حد خفگی فرو می‌بردند تا مجبور به همکاری شود. البته در روزها و شب‌های سرد سال زندانی را با بدن شلاق خورده و خونی داخل آب می‌انداختند و از آزار او لذت می‌بردند. البته بعضی وقت‌ها زندانی را با پاهای ورم کرده دور حوضِ در حیاط می‌دواندند.

5  نفر در یک سلول انفرادی بودند

از تخت شلاق و آپولو تا قفس داغ 80 سانتی

تخت شلاق که زیر آن اجاق کوچکی قرار داده شده و آپولو، کنار هم قرار دارند که ابزارهای شکنجه بسیار بی‌رحمانه‌ای بودند. شیخی که هر 2 اینها را هر کدام 2 بار تجربه کرده گفت: شکنجه‌گر زندانی را به تخت می‌بست و اجاق را روشن می‌کرد. شلاق می‌زد و توهین می‌کرد. پس از آن نوبت آپولو بود که زندانی روی صندلی آهنی می‌نشست، دست و پایش را زنجیر می‌کردند، روی سرش کلاه آهنی قرار می‌دادند و کف پا را با کابل شلاق می‌زدند. کلاه آهنی موجب می‌شد تا زندانی اگر فریاد بزند، صدا در گوش خودش بپیچد و بیشتر آزار ببیند. اگر اینها جواب نمی‌داد از شوک الکتریکی هم استفاده می‌کردند. بعد از اینها شکنجه‌گری با نام «محمدعلی شعبانی» پاهای زندانی را لگد می‌کرد. البته در سال 58 وقتی او را دستگیر کردند خودکشی کرده بود.» رئیس کمیته مشترک ضد خرابکاری از بین مقامات بلند پایه ساواک توسط شخص شاه انتخاب می‌شد و اطلاعات روزانه اینجا از طریق ساواک به شاه می‌رسید. 57 تن زیر شکنجه در اینجا جان خود را از دست داده‌اند. قفس داغ 80 سانتی‌متری در اتاق کناری قرار دارد که زندانی را به طور مچاله در آن قرار می‌دادند و به وسیله اجاقی که زیر آن را روشن بود داغش می‌کردند. به همه این شکنجه‌ها دشنام‌های بیشرمانه ناموسی را هم اضافه کنید. روی دیوار عکس «هوشنگ ازغندی» معروف به «منوچهری» از شکنجه گران بی‌رحم جلب توجه می‌کند.

5  نفر در یک سلول انفرادی بودند

لقب شکنجه‌گران، «دکتر و مهندس» بود

این ساختمان سه ردیف راه‌پله دارد. حتی الان که دیگر خبری از استبداد پهلوی نیست همه چیز در اینجا ترسناک و مخوف  است چه برسد به روزگاری که اینجا پر بود از شکنجه‌های ظالمانه و ناله‌های غریبانه. یکی از نکات جالب اینجاست که شکنجه‌گران به خود لقب دکتر و مهندس می‌دادند که از این کار هم برای تخریب روحیه زندانی استفاده می‌شد. طبق اسناد به دست آمده از دوران پهلوی کمیته مشترک شامل سه واحد اطلاعاتی، اجرایی و پشتیبانی با 375 پست سازمانی دائم و 188 پست موقت برای بخش بهداری و زندان بود که در کل 563 تن می‌شدند. آنها ماموریت سرکوب گروه‌های انقلابی و مخالفین حکومت پهلوی را بر عهده داشتند. شیخی درباره شکنجه‌گران گفت: طبق اعترافات شکنجه‌گران در دادگاه‌های‌شان که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برگزار شد آنها در اسرائیل، آمریکا و انگلیس دوره‌های تخصصی را گذرانده بودند.

5  نفر در یک سلول انفرادی بودند

چهره‌های شناخته شده انقلاب در زندان کمیته مشترک

از دیگر شکنجه‌های رایج در اینجا «دستبند قپانی» بود که در این روش دست‌های زندانی را از پشت به هم گره می‌زدند. در این نوع از شکنجه ممکن بود کتف زندانی از جا دربیاید. البته آویزان کردن از دست‌ها یا پاها هم اتفاق پیش پا افتاده‌ای در این زندان بود. در این زندان چهره‌های برجسته انقلاب اسلامی مانند مقام معظم رهبری، آیت الله «محمود طالقانی»، حجت الاسلام و المسلمین «اکبر هاشمی رفسنجانی»، دکتر «علی شریعتی»، آیت الله «مهدوی کنی»، «اسدالله لاجوردی»، «محمدعلی رجایی»، حجت الاسلام و المسلمین «محمدجواد باهنر»، شهید «سیدعلی اندرزگو»، آیت الله «طالقانی»، شهید «بهشتی»، آیت الله «محمد مفتح»، شهید «مهدی شاه‌آبادی»، شهید «لبافی‌نژاد»، آیت‌الله «مرتضی مطهری»، «حسین شریعتمداری»، شهید «امیرمراد نانکلی» و «نعمت ایزدی» زندانی بوده‌اند و شکنجه شده‌اند. بد نیست بدانید که شهید رجایی با 2 سال بیشترین زمان زندانی را داشته است. شهید رجایی در دوران ریاست جمهوری جای شکنجه‌ها را که بر بدنش مانده بود به نمایندگان کشورهای اروپایی نشان داد و گفت: شما از شاهی دفاع کردید که چنین ظلمی را به مردمش روا داشت.

5  نفر در یک سلول انفرادی بودند

32 تن در سلول 30 متری

در بندهای عمومی شماره 3 و 4 سلول‌های بزرگی قرار دارد که تعداد زیادی از افراد در آنها نگه‌داری می‌شدند. بزرگترین سلول بند 3 هم 30 متر مربع وسعت دارد که 32 تن هم در آن زندگی کرده‌اند. بر دیوارهای بند 3 و 4 که در یک طبقه قرار دارند حدود 2 هزار عکس از زندانیان جلب توجه می‌کند که در میان آنها عکس شیخی در 19 سالگی هم روی دیوار دیده می‌شود. شیخی توضیح داد: رهبر انقلاب اسلامی هشت ماه در کمیته مشترک ضد خرابکاری بودند که بعضی وقت‌ها سلول انفرادی و بعضی وقت‌ها در سلول عمومی حضور داشتند.» به گفته شیخی، زن و مرد در یک بند بودند اما سلول‌های‌شان با هم متفاوت بود. همیشه سلول‌های ابتدایی را به بانوان می‌‎دادند. 4 ساعت یک بار هم زندانیان را به سرویس بهداشتی می‌بردند. قسمت‌های مختلفی از اینجا به نگه‌داری آثاری از زندانیان اختصاص یافته است. در این اتاق‌ها عبا و عمامه شهید مفتح، اسنادی از شهید «امیرمراد نانکلی»، تسبیح ساخته شده از خمیر نان «قاسم نظیفی»، اسنادی از «عزت‌الله شاهی» و گلدان ساخته شده از خمیر توسط «طاهره سجادی» برای علاقه‌مندان به نمایش گذاشته شده است. اتاق عکاسی هم در اینجا قرار دارد که در بدو ورود از زندانیان عکس می‎‌‌گرفتند. حرف «ک» روی سینه زندانیانی که در اینجا از آنها عکس گرفته شده به معنی «کمیته مشترک ضد خرابکاری» است.  

5  نفر در یک سلول انفرادی بودند

مراجعه هر روزه زندانیان به پزشک

زندانیان هر روز باید به پزشک مستقر در حیاط مراجعه می‌کردند تا زخم‌های‌شان پانسمان شود. در غیر این صورت زندانی جان خود را از دست می‌داد. دلیل پانسمان زخم‌ها هم این بود که زندانی زنده بماند تا دوباره شکنجه‌‎اش کنند. چون اگر خون‌ریزی بند نمی‌آمد امکان مرگ زندانی وجود داشت. طبق گفته شیخی آنها با اجازه بازجو می‌توانستند 2 هفته یک بار حمام کنند. شرایط حمام رفتن هم سخت بود و چند نفر از یک دوش باید استفاده می‌کردند. یک لُنگ بر در هم آویزان شده بود که همه باید خودشان را با آن خشک می‌کردند و نگهبان مدام دشنام می‌داد که زندانیان زود کارشان را تمام کنند. مسیر سلول تا حمام را زندانیان با چشم بسته طی می‌کردند. در قسمت حمام، از بلندگوها صدای شبیه‌سازی شده نگهبانان پخش می‌شود و حال و هوای هولناکی را ایجاد می‌کند. شیخی گفت که 2 بار در اینجا حمام کرده است. در موزه یادمانی وجود دارد که در آن قسمت یاد شهدایی مانند شهید «لبافی نژاد» که نشانی از مزارشان وجود ندارد گرامی داشته شده است.

نمایش تصاویری از مقاطع مختلف زندگی مقام معظم رهبری

یکی از سلول‌ها به نمادی از شکنجه‌های پزشک «احمدی» اختصاص دارد که در دوران پهلوی اول جنایت‌های بسیار کرد و محمدرضا پهلوی برای پاسخ به افکار عمومی او را کشت. سول دیگری به نمایش عکس‌هایی از مقاطع مختلفی از زندگی مقام معظم رهبری اختصاص یافته است که تماشای آن خالی از لطف نیست. در زیرزمین سلول‌های انفرادی قرار دارد. شیخی توضیح داد: در سلول‌های انفرادی رهبر انقلاب اسلامی، حجت الاسلام رفسنجانی، محمدعلی رجایی، خسرو گلسرخی و دکتر شریعتی سابقه حضور داشته‌اند. در سلول‌های انفرادی تندیس افرادی که در آنجا حضور داشته‌اند ساخته و قرار داده شده است. سلول‌های انفرادی از نور آفتاب و تهویه مناسب برخوردار نبودند. در زمستان‌ها زندانی نمی‌توانست خودش را گرم کند. افزون بر اینکه شرایط مناسبی برای درمان نقاط آسیب دیده از شکنجه‌های بی‌رحمانه هم وجود نداشت و در چنین شرایطی وضع زخم‌ها هر لحظه بدتر می‌شد.

5  نفر در یک سلول انفرادی بودند

5 نفر در سلول‌ انفرادی

در بین طبقات به تخت شلاق رسیدیم و شیخی خاطره‌ای را از «عزت‌الله شاهی» تعریف کرد: «عزت‌الله شاهی» از زندانیان برجسته اینجا بود که سابقه مبارزه مسلحانه را داشت. او سابقه شلیک گلوله به سمت شعبان جعفری، مختل کردن دفتر هواپیمایی «ام‌هال» وابسته به اسرائیل و برهم زدن بازی تیم ملی فوتبال ایران و اسرائیل در امجدیه را داشت.» بعضی وقت‌ها که تعداد دستگیری افراد زیاد بوده در سلول‌های انفرادی 5 نفر هم نگه‌داری کرده‌اند. البته افرادی که در یک سلول نگه‌داری می‌شدند، هم‌پرونده نبودند. به سلول انفرادی که شیخی 2 ماه در آنجا زندانی بوده هم می‌رسیم که درِ آن بسته است. شکنجه‌گران برای بردن زنان زندانی به اتاق بازجویی، موهای‌شان را می‌گرفتند و روی زمین می‌کشیدند.

5  نفر در یک سلول انفرادی بودند

چایی شیرین با طعم دمپایی

به ورودی بند 2 می‌رسیم کتری رنگ رو رفته‌ای که داخل آن دمپایی قرار داشت توجه‌مان را جلب کرد. شیخی با لبخند تلخی تعریف کرد: به ما قند و شکر نمی‌دادند و چای را خودشان شیرین می‌کردند. 2 نفر برایم تعریف کرده بودند که با چشم خود دیده‌اند، کتری چاپی ایی را با دمپایی هم می‌زنند. بعدها فهمیدم که در دوران حضور در اینجا چطور چای می‌نوشیدم و از آن خبر نداشتم.» در اتاق رئیس کمیته، مجسمه «پرویز ثابتی» رئیس وقت کمیته مشترک ضد خرابکاری قرار دارد. اجازه ملاقات با خانواده نصیب تمام زندانیان نمی‌‎شد و فقط بعضی افراد می‌توانستند با خانواده‌شان خیلی کوتاه ملاقات کنند. به حیاط رسیده‌ایم و شیخی روی نیمکت نشسته و به حوض خیره ششده، او گفت: آن روزها فکر نمی‌کردم از شکنجه‌ها جان سالم به در ببرم و زنده بمانم. آن روزها فشار دشنام‌های ناموسی و شکنجه‌های روانی برای من از بقیه آزار و اذیت‌ها بیشتر بود. اتاق پانسمان دور حیاط محل کار بازجوی من بود. به یاد دارم که یک بار از او آب خواستم، او هم از حوض داخل حیاط ظرف آب را پر کرد و به من داد. البته چند دقیقه بعد ظرف آب را بر سر من کوبید. پایان‌بخش مسیر بازدید از موزه عبرت غرفه محصولات فرهنگی از جمله کتاب‌های خاطرات زندانیان انقلاب اسلامی است.

5  نفر در یک سلول انفرادی بودند

اینجا برگی از تاریخ ورق خورده است

تعدادی سرباز همراه ما از قسمت‌های مختلف موزه بازدید می‌کردند. «مرتضی خواجه‌وند» 24 ساله استو 21 ماه سابقه خدمت مقدس سربازی در دژبان مرکز ارتش را دارد. خواجه‌وند گفت: اینجا برگی از تاریخ شکوهمند این سرزمین ورق خورده است. وقتی خودم را جای زندانیان گذاشتم متوجه شدم که چه مقاومتی کرده‌اند و این ستودنی است. بدون تردید تاثیر این شکنجه‌ها تا سال‌ها با زندانی همراه بوده و آزارش داده است. هنوز هم بعد از گذشت سال‌ها حال و هوای دلهره‌آور و ترسناکی در قسمت‌های مختلف اینجا حکمفرماست.

وی افزود: اولین بار است که از موزه عبرت بازدید کرده‌ام و حالا تصوراتم نسبت به آن دوران تغییر کرد و شناخت بهتری دارم. موزه‌هایی از این دست که در آن آثار و اسناد ایثارگران نگه‌داری می‌شود، برای آگاه‌سازی جوانان بسیار موثر است. از علاقه‌مندان دعوت می‌کنم که بازدید موزه عبرت را در برنامه‌شان قرار دهند. این موزه بخش انکار نشدنی تاریخ سرزمین‌مان را روایت می‌کند و دیدار از اینجا را به همه توصیه می‌کنم. بخشی از اتفاقات توسط دشمنان انقلاب اسلامی در حال سانسور شدن است و این موزه اقدام موثری برای ایستادگی در برابر آنها است.

5  نفر در یک سلول انفرادی بودند

آزادی، رایگان نیست

در انتهای بازدید از موزه عبرت آهسته قدم می‌زنم تا از آنجا بیرون بیایم. با خودم فکر می‌کنم که همانطور که بر دیوارهای داخل ساخختمان موزه نوشته شده بود، آزادی، رایگان نیست و باید بهای آن را پرداخت کرد. روزگاری این ساختمان محل شکنجه ظالمانه مبارزان انقلابی بوده و فریاد آنها بی جواب می‌ماند. اما حالا اینجا موزه عبرت شده است و مبارزان انقلابی که سابقه حبس و شکنجه در اینجا را داشته‌اند، برای دیگران خاطرات‌شان را روایت می‌کنند. موزه عبرت جایی برای سفر به حقایق سیاه دوران ستم‌شاهی است که بی‌پرده با آنها روبه‌رو می‌شوید. در موزه عبرت این جمله را به چشم می‌بینید که خون بر شمشیر پیروز است.

خبرنگار: رضا افراسیابی 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده