منطقِ شهيد منطقِ سوختن و روشنى دادن است
به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی؛ شهد استوار یکم عبدالله دلجویان چهاردهم بهمن 1323 در شهرستان بجنورد به دنیا آمد. پدرش عباسقلی (فوت 1342 ) و مادرش زینب نام داشت . تا پایان دوره ابتدایی درس خواند . سال 1348 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. بهعنوان ستوان یار سوم ارتش در جبهه حضور یافت و درنهایت سوم آذر 1362 در پاسگاه زید عراق براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر او را در گلزار شهدای انصار الحسین زادگاهش به خاک سپردند.
متن کامل وصیتنامه شهید «عبدالله دلجویان» را در ادامه میخوانید؛
بسمالله الرحمن الرحیم وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
گمان مبر آنان را كه در راه حق شهيد شدهاند مردهاند خير، آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزى مىخورند. همانطور كه دين ما، قرآن ما، خداى ما، از شهدا تجليل نموده است در منطق انبياء و در منطق قرآن سند مرگ بخصوص براى انسانهای مجاهد حلشده است.قرآن بهصراحت و قاطعيت درباره كسانى كه کشتهشدهاند، مىگويد كلمه مرگ را برداريد كه ايشان نمردهاند بلكه ايشان زندهاند و اين راهى است كه انبياء باز كردند و اين زندگى وزندگی برتر را برداشتهاند و اين راز را براى انسانها فاش كردند كه شهيد شدن مرگ نيست بلكه تحولى است از اين زندگى به زندگى ديگر.
شهدا الهامبخش هستند
شهدا دائماً الهامبخش هستند، در قلوب همه مردم زنده هستند و ايشان در نزد خدا پايدار وزنده هستند اين تحول و انقلاب و شهادت يك انسان است كه او یکمرتبه بالا مىبرد و به مقام الهى نزديك مىكند ازنظر اسلام هر كس به مقام و درجه شهادت نائل آيد البته زمانى كه واقعاً درراه هدفهای عالى اسلامى و به انگيزه برقرارى ارزشها واقعى بشرى باشد و به يكى از عالیترین درجات و مراتبى كه يك انسان ممكن است در سير صعودى خود نائل شود نائل مىگردد اين خاصيت شهادت است. ازنظر اسلام هر كس به مقام و درجه شهادت نائل آيد در اسلام با معيارهاى خاص خودش او را شهيد بشناسد يعنى واقعاً درراه هدفهای عالى اسلامى و به انگيزه برقرارى ارزشهای واقعى بشرى كشته بشود به يكى از درجات و مراتبى كه يك انسان ممكن است در مسير صعودى خود نائل مىگردد.
منطق شهید
شهيد آن است كه با فداكارى و ازخودگذشتگی خود و با سوختن و خاكستر شدن خود محيط را براى ديگران مساعد مىكند مثلاً شهيد مثل شمع است كه خدمتش از نوع سوخته شدن و فانى شدن و پرتو افكندن است تا ديگران در اين پرتو كه آسايش بيابند و كار خويش را انجام دهند. آرى شهدا شمع محفل بشریتاند، سوختند و محفل بشريت را روشنى دادند.
منطق شهيد منطق ديگر است، منطق شهيد منطق سوختن و روشنى دادن، منطق حل شدن و جذب شدن در جامعه براى احياى جامعه است، خون شهيد به زمين نمىريزد، خون شهيد به هدر نمىرود و هر قطره خون شهيد تبديل به دريايى از خون مىگردد و در پيكر اجتماع وارد میشود اما شهيد به خون خود و در حقيقت به تمام وجود و هستى خود ارزش و ابديت و جاودانگى مىبخشد، خون شهيد هميشه در رگهای اجتماعى مىجوشد و میجهد.
سرباز وطن
من استوار يكم عبدالله دلجويان اينك كه اين وصیتنامه را مىنويسم در كمال سلامت هستم.
همسر عزيزم، كه در تمام شرايط شريك شادى و غم من بودى و من تو را بهتر از جانم دوست مىدارم، مىدانم آن طورى كه بايد شايد من به زندگى تو برسم نتوانستهام چون من يك سربازم و يك سرباز وطن.
من بايد تا جايى كه قدرت داشته باشم براى اين مملكت، آبوخاک خدمت نمايم، من زحمات و محبتهای شمارا هیچگاه فراموش نخواهم كرد. همسر عزيزم، بعد از من مسئوليت تو دو برابر خواهد شد تو بايد برای بچههايمان هم مادر و هم پدر باشى و نگذارى پسرها كم بود پدرى حس كنند، دلم مىخواهد پسرها را طورى بار بياورى كه در جامعه افرادى شايسته باشند.
تاآخریننفس
پدر و مادر عزیزم مىدانم آنطور كه دلم بخواهد نتوانستم زحمات شمارا جبران كنم و من درروی اين كاغذ زحمات شمارا فراموش نخواهم كرد. من تا آخرين لحظه براى انجاموظیفه اين آبوخاک خواهم جنگيد. در خاتمه همگى شمارا به خدا مىسپارم.