سرودهای از زبان پدر
زبان حال شهید در لحظه شهادت
ایا صدمیان بیمروت به بابایم نمایم من وصیت
بیا بابا وصیت باتو دارم در این سومار یقیناً جان سپارم
خثوثاً خود حلالم کن زیادی گمان کن چون جوانی من نداری
جوانی بودم از دستتو رفتم چو بلبل روی گلها شبها نهفتم
اگر بودم گلی در دست بابم تن مجروح من در آفتاب است
توقع دارم ایبابا زیادی سرم را روی زانویت گزاری
توقع دارم ای بابا به دوران که چون کشته شوم درراه قرآن
سر قبرم بیا نوحهگری کن جوان نورست یادآوری کن
دلم میخواست که در فصل جوانی دلاور را در سنگر بمیریم
دلم میخواست برای حفظ قرآن برای یاری رهبر بمیرم
حلالم کن ، حلالم کن ، حلالم
منبع: اداره کل اسناد و انتشارات استان خراسان شمالی