روایت فرماندار شهیدی که بهصورت ناشناس راهی جبهه میشد
به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی؛ شهید حسن ماژانی فرزند اکبر در سال 1333 در روستای مختاران از توابع شهرستان بیرجند در خانوادهای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود.
دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی تا کلاس چهارم را در مختاران گذراند و برای ادامه تحصیل روانه بیرجند شد. با جدیت و پشتکار دیپلم گرفت و پس از انجام خدمت سربازی با شرکت در کنکور دانشگاه صنعتی شریف در رشته مکانیک با گرایش حرارت و سیالات پذیرفته شد.
شروع تحصیلات دانشگاهی او مصادف با اوجگیری انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) بود. او که رنج ظلم و ستم رژیم ستمشاهی را لمس کرده بود، فعالانه در مبارزه با رژیم پهلوی شرکت کرد و با همکاری تعدادی از دانشجویان بیرجند در تهران با تشکیل جلسات هفتگی به بحث و تحلیل سیاسی میپرداخت و ضمن فعالیت در جریانهای سیاسی دانشگاه در انتقال بحثها به بیرجند نقش مؤثری داشت.
شهید ماژانی پس از اتمام درس دانشگاهی به سمت فرماندار بجنورد منصوب شد و تحولی بزرگ در این شهر به وجود آورد و با فعالیتی که او در این شهر آغاز کرد، آمار اعزام به جبهه به حدی رسید که رتبه دوم را در بین شهرهای استان خراسان به خود اختصاص داد.
شهیدی که عاشق خدمت به محرومان بود
از ریاکاری و تزویر متنفر بود و اگر کسانی را در این جهت مشاهده میکرد روی خوشی با آنان نداشت، طالب منصب و مقام نبود و دوست داشت در مناطق محروم خدمت کند چون موردتوجه امام بود و وقتی هم که به سمت فرمانداری شهرستان بجنورد برگزیده شد با استاندار وقت در میان گذاشته بود به شرطی فرمانداری را میپذیرم که محدودیتی دررفتن به جبهه و جنگ نباشد.
بعد از قبولی سمت فرمانداری موفق و مردمی بود. قبل از شروع کار اداری به اداره میرفت و دیرتر از همه کار را رها میکرد و کار و خدمت ایشان وقت به خصوصی نداشت و شبانهروزی بود.
چون خود روستازادهای رنجکشیده بود با درک صحیح از مشکلات روستاها تمام هموغم خود را متوجه خدمت کرده بود، شب و روز نمیشناخت و تماموقتش را در خدمت به مناطق محروم میگذراند. انسانی پشتکاردار و خادم به محرومین بود و سعی داشت طرحها و برنامههایی که به نتیجه نهایی میرسید بهره عامالمنفعه آن را تقدیم محرومین کند.
نقشآفرینی شهید ماژانی در فعالیتهای فرهنگی
در این فرصت با همسری وفادار و متدین ازدواج کرد که ثمره این ازدواج ۲ دختر و ۲ پسر است که از او به یادگار مانده است. با شروع جنگ تحمیلی در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور یافت و دوباره به خدمت در جهاد سازندگی بیرجند ادامه داد.
وقتی در جلسات شورای نهادها شرکت میکرد، با صراحت نظرات سازندهاش را ارائه میکرد. با توجه به اینکه دوران خدمت سربازی را گذرانده بود و با فنون نظامی آشنایی داشت در برنامههایی که در ماه رمضان برای خودسازی جهادگران میگذاشت، به آموزش نظامی آنها میپرداخت.
تنها وقتش را صرف کلاس درس نکرد بلکه بیشتر به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و صنفی دانشجویی میپرداخت و فعالیتهای فرهنگی وی در جلوگیری از انحراف فکری جوانان تا حدی مؤثر بود
وی با تشکیل جلسات تحلیلی مسائل انقلاب، در بالا بردن سطح آگاهیهای فرهنگی و سیاسی اعضای جهاد سازندگی فعالیت میکرد و پس از بازگشایی دانشگاهها برای تکمیل درسش عازم تهران شد. او در این مدت تنها وقتش را صرف کلاس درس نکرد بلکه بیشتر به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و صنفی دانشجویی میپرداخت با توجه به جو دانشگاهها و حضور اندیشههای مختلف در دانشگاه، فعالیتهای فرهنگی وی در جلوگیری از انحراف فکری جوانان تا حدی مؤثر بود.
خوابگاهی که باهمت شهید راهاندازی شد
شهید ماژانی باپشتکار و جدیت توانست با همکاری بنیاد مستضعفان ساختمانی را برای خوابگاه متأهلین راهاندازی کند و این خوابگاه در محلی خارج از شهر بود و هیچگونه امکانات نداشت و با پیگیریهایی که وی کرد، توانست امکاناتی را برای آن مهیا کند.تشکیل این خوابگاه باعث شد تا خانوادههای دانشجویان هم به فعالیتهای فرهنگی در خوابگاه بپردازند.
شهیدی که منشأ حماسه شد
شهید ماژانی پس از اتمام درس دانشگاهی به سمت فرماندار بجنورد منصوب شد و تحولی بزرگ در این شهر به وجود آورد و با فعالیتی که او در این شهر آغاز کرد، آمار اعزام به جبهه به حدی رسید که رتبه دوم را در بین شهرهای استان خراسان به خود اختصاص داد.
از ویژگیهای او این بود که در هنگام اعزام، خود پیشاپیش بسیجیان عازم جبهه میشد و وقتی به او میگفتند: شما بهتر است در شهر بمانید و برای جبهه نیرو آماده و اعزام نمایید، میگفت: «وقت آن است که ما مسئولان در جبهه حضور یابیم و با عمل خود دیگران را جذب جبهه و جنگ نماییم». او مثل دیگر بسیجیان ساکش را در دست میگرفت و به صورت یک بسیجی ناشناس به جبهه میرفت.
شهید ماژانی خدمت کردن در جهاد را خدمت به مستضعفین و بندگان خدا و عبادتی بزرگ میدانست و در انجام خدمات مربوطه که شامل قشر مستضعف و مورد توصیه حضرت امام(ره) بود سر از پا نمیشناخت. طالب منصب و مقام نبود و دوست داشت در مناطق محروم خدمت کند.
توصیه شهید به جهادگران
برادران و خواهران جهادگرم؛ نیتها را خالص کنید و درونها را پاک و تزکیه کنید. باهم صادق و مهربان باشید هرچه بیشتر امام را بشناسید و پیرو اوباشید و بدانید که میدانید ما تاریخ راداریم و میسازیم و در آینده تاریخ نشانگر عمل ما خواهد بود.
انقلاب اسلامی ما پر از نعمت است و نیاز به ایثار و فداکاری دارد و چه نعمتی از این بالاتر که انسان فدای انقلاب اسلامی و تثبیت جمهوری اسلامی شود
انقلاب اسلامی ما پر از نعمت است و نیاز به ایثار و فداکاری دارد و چه نعمتی از این بالاتر که انسان فدای انقلاب اسلامی و تثبیت جمهوری اسلامی شود. زیباترین زندگی و انسانیت و حرکت بهسوی خدا زمانی است که انسان بتواند به عزیزترینهایش برای رضای خدا حرکت کرده و به تکلیف الهیاش عمل کند.
مگر میشود از پیروی خط امام دست برداشت. وای بر ما اگر ذرهای از او غافل شویم و چگونه میشود تحمل کرد گرسنگان آفریقا را که از گرسنگی پوست شکمشان به پشت چسبیده و ظلم و فساد و آدمکشی استکبار جهانی را مشاهده کرد و ساکت نشست و قیام ننمود.
بخشی از وصیتنامه شهید
خدایا چه بگویم بنده گناهکار تو، خطاکار تو، سرتاپا معصیت که در محضر تو گرفتار و اسیر نفس و شیطان گردید و از تو غفلت نمود خدایا اگر امید و رجائم به درگاه تو و رحمت تو و لطف تو نباشد بااینهمه بار سنگین چه کنم.
خدایا، چهارده معصوم را شفیع قرار مىدهم و معصومین کمک خواستن و توسل جستن به شما اگر نباشد چگونه مىشود اینهمه بار سنگین گناهان را تحمل نمود گرچه من در حق شما ظلمها کردم، در بسیارى از مکانها و جاهایى که موجب شادى قلب شما نمىشد حاضر مىشدم، واى بر من که زنده بودم و فرزند شما زهر نوشید، واى بر من که زنده بودم و آنچه خواست شما بود عمل نمىشد.
شهید «حسن رضا ماژانی» در آخرین اعزام در تاریخ دوم مردادماه سال ۱۳۶۷ در منطقه سومار در سن ۳۴ سالگی به فیض شهادت نائل گشت و پیکر پاکش باشکوه فراوان در شهرستان بجنورد بر دوش مردم شهیدپرور این شهر تشییع گردید و سپس به شهرستان بیرجند انتقال و در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/