در گفتگو با پدر شهید غلامحسین حسین زاده مقدم می‌خوانید؛
شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۶
نوید شاهد _«آخرین مرخصی‌اش را هرگز نیامد! برای همه به‌خصوص بچه‌ها سوغاتی گرفته بود و در انتظار رسیدن مرخصی بود اما هرگز نتوانست خودش سوغاتی را به ما بدهد، بعد از شهادتش ساک پر از سوغاتی‌اش به دستمان رسید و حسرت دیدنش بر دلم ماند.» آنچه خواندید بخشی از گفتگوی نوید شاهد خراسان شمالی با پدر شهید غلامحسین حسین زاده مقدم است که شمارا به خواندن متن کامل این مصاحبه دعوت می‌کنیم.

به گزارش نوید شاهد استان خراسان شمالی؛ شهید غلامحسین حسین زاده مقدم هفدهم مرداد 1345 در روستای دشت از توابع شهرستان گرمه به دنیا آمد. پدرش رمضان و مادرش شهربانو نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. شغل وی کشاورزی بود و به‌عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. درنهایت یازدهم اردیبهشت 1366، در ابوغریب توسط نیروهای عراقی براثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر وی را در زادگاهش به خاک سپردند.

 

 

حسرت دیدنش بر دلم ماند


نوید شاهد خراسان شمالی: لطفاً خودتان را معرفی کنید.

پدر شهید: رمضان حسین زاده مقدم هستم پدر شهید غلامحسین حسین زاده مقدم.

نوید شاهد خراسان شمالی: شهید غلامحسین حسین زاده در چه سالی و در کجا به دنیا آمدند؟

 پدر شهید: فرزندم غلامحسین در هفدهم مردادماه سال 1345 در همین روستای دشت گلستان چشم به جهان گشود.

نوید شاهد خراسان شمالی: دلیل نام‌گذاری ایشان به غلامحسین چه بود؟

نوید شاهد: به یمن و مبارکی نام زیبای سید و سالار شهیدان، حضرت امام حسین (ع) غلام‌حسین نامیدیم تا غلامی امام حسین را بکند.

نوید شاهد خراسان شمالی: لطفاً از خصوصیات اخلاقی شهید برایمان تعریف کنید:

پدر شهید: پسری مهربان و دوست‌داشتنی بود و بین اهالی روستا از محبوبیت خاصی برخوردار بود و همه آنها اخلاق و رفتار غلامحسین را تمجید می‌کردند.

نوید شاهد خراسان شمالی: ایشان بعد از فراغت از تحصیل مشغول چه‌کاری شدند؟

 پدر شهید: در کنار خودم به کار کشاورزی مشغول شدند.

حسرت دیدنش بر دلم ماند

نوید شاهد خراسان شمالی: نظر ایشان درباره ازدواج چه بود؟

 پدر شهید: ماه‌های آخر سربازی‌اش، تصمیم جدی گرفته بود که ازدواج کند، به دختردایی‌اش علاقه داشت و در آخرین مرخصی‌اش مدام در فکر رفتن به خواستگاری بود، مادرش گفت: «بهتر است همین چند روز باقیمانده سربازی‌ات به پایان برسد بعدازآن خودم برایت آستین بالا می‌زنم» قبل از رفتنش گفت: «رفتنم با خودم است، برگشتنم باخداست و گمان نمی‌کنم که این بار برگردم»

نوید شاهد خراسان شمالی: مسئولیت ایشان در جبهه چه بود؟

 پدر شهید: او به‌عنوان آر پیچی زن خدمت می‌کرد.

 

حسرت دیدنش بر دلم ماند

نوید شاهد خراسان شمالی: آیا از آخرین مرخصی شهید خاطره‌ای به یاد دارید؟

پدر شهید: درواقع آخرین مرخصی‌اش را هرگز نیامد! برای همه به‌خصوص بچه‌ها سوغاتی گرفته بود و در انتظار رسیدن مرخصی بود اما هرگز نتوانست خودش سوغاتی را به ما بدهد، بعد از شهادتش ساک پر از سوغاتی‌اش به دستمان رسید و حسرت دیدنش پردلم ماند...

نوید شاهد خراسان شمالی؛ نحوه شهادت ایشان چگونه بود؟

 پدر شهید: در سال 1366 در منطقه جنگی ابوغریب مورد اصابت ترکش خمپاره قرارگرفته و به‌سوی معبود شتافت.


نوید شاهد خراسان شمالی: حرف آخر...

پدر شهید: از جوانان می‌خواهم ادامه رو راه شهدای باشند و با علم خود به جنگ دشمن بروند.

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان

تنظیم: مریم سلاخی

حسرت دیدنش بر دلم ماند
 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده