يکشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۲۲
نوید شاهد_ شهید محمد کدخدایی خطاب به پدران و مادران شهدا در وصیت‌نامه خود چنین می‌نگارد: «درود بر شما پدران و مادران كه فرزندانتان را در راه خدا به جبهه فرستاده و خواهيد فرستاد. خوشا به حال شما كه دين خود را اداره نموده‌اید و روز قيامت نزد پروردگار روسفيد هستيد. دنيا محل آزمايش است و بيش از اين چيزى ديگرى نيست.»

به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی؛ شهید محمد کدخدایی پانزدهم فرودین 1344 در یکی از روستاهای توابع شهرستان اسفراین دیده به جهان گشود. پدرش رجبعلی نام داشت. شهید تا پایان دوره راهنمایی درس خواند، شغل وی کشاورزی بود و به‌عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت درنهایت بیست و سوم مرداد 1365، در بوکان براثر اصابت گلوله به سر و سینه شهید شد.

دنیا محل آزمایش است

متن کامل وصیت‌نامه شهید محمد کدخدایی را در ادامه می‌خوانید
با سلام بر حضرت مهدى (عج) و نائب برحقش، فريادرس مظلومان تاريخ انسان، استوارتر از كوه، پرفروغ‌تر از خورشيد، بت‌شکن زمان، مرجع مجاهد و منجى نسل، آيت ا...العظمى امام خمينى (ره) و درود و سلام بر شهداى گلگون‌کفن كربلاى ايران، كه با خون خود انقلاب نوپاى ما را آبيارى کرده‌اند.
سلام و درود بر شما ملت قهرمان و شهیدپرور هميشه در صحنه، كه با وحدت و يكپارچگى خود مشت محكمى بر دهان جیره‌خواران شرق و غرب‌زده‌اید و درود بر شما پدران و مادران كه فرزندانتان را در راه خدا به جبهه فرستاده و خواهيد فرستاد. خوشا به حال شما كه دين خود را اداره نموده‌اید و روز قيامت نزد پروردگار روسفيد هستيد. دنيا محل آزمايش است و بيش از اين چيزى ديگرى نيست.


مناجات
به خون پاك كربلاى ايران قسم كه تا خون در رگ‌هایم جارى است دست از مبارزه با فساد برنداشته و تا آخرين لحظه عمر پير جماران، اين قلب تپنده امت اسلام را یاری‌ خواهم كرد.
بار خدایا، تو شاهد باش كه جز خدمت درراه اسلام و قرآن و آزادى كربلا و قدس، قصد ديگرى ندارم.
بارالها، از تو می‌خواهم اين بنده حقيرت را يارى كنى تا بتوانم در راهت قدمى بردارم و دشمنان از خدا بی‌خبر را به همان‌جایی كه تو برايشان وعده دادى بفرستم.


سخنی با پدر و مادر
خدمت پدر و مادر عزيزم سلام عرض می‌کنم. اى عزيزان، شما حق بزرگى بر گردن من داريد و بايد ببخشيد كه نتوانستم فرزند خوبى برايتان باشم و جبران محبت‌های شما را بكنم؛ اما چه كنم كه امانتى بيش در دست شما نبوده‌ام، انشاء الله اگر شهيد شدم شفاعت شما را خواهم كرد، زبانم توانايى تشكر از شمارا ندارد و اميدوارم كه خداوند متعال صبر را به شما عنايت فرمايد و مرا حلال كنيد.


سخنی با برادر
خدا را شكر می‌کنم كه برادرى چون شما داشتم بعد از من اميدوارم كه امثال من تابع فرمان پدر و مادر گرامى بوده باشيد و بايد مرا ببخشيد كه نتوانستم حق برادرى را درباره شما به‌جا آورم. اگر از من آزار و اذيتى دیده‌اید حلالم كن. در برابر دشمنان اسلام عجز و ناتوانى از خود نشان ندهيد، صبور باشيد كه خداوند با صابران است و در تمام‌ کارها خداوند را در نظر بگيريد، براى خدا خدمت كنيد تا ان‌شاءالله موفق شويد.


جبهه، دانشگاه عظیم
برادرم عزيزم على جان، چگونه می‌توانستم تحمل‌کنم كه جوانان عزيزى همچون رسول اوليائى و مصطفى اميرى در جبهه به خون شناور شدند و من در روستایمان به زندگى روزمره ادامه دهم نمی‌توانستم ببينم كه دين و ناموسمان، ایرانی‌ها زير رگبار مسلسل‌های بيگانگان باشد و من بی‌تفاوت باقى بمانم. من نمی‌توانستم دانشگاه عظيم جبهه را رها كنم و به همين علت به‌صف رزمندگان در تاريخ 1/5/1364 دوشنبه پيوستم تا در راه خدا جهاد كنم و براى رسيدن به معشوقه‌ام هجرت كردم.


سخنی با خواهران
انشاء الله كه مرا ببخشيد. چه كنم كه عشق معبود و زيارت اباعبدالله الحسين بيش از اين اجازه نداد كه در خدمت شما باشم. اگر از من ناراحتى دیده‌اید، عفو كنيد، اما بدانيد كه مسئوليت حساسى بر عهده شماست، خدمتگزاران آينده اسلام در دامان شما پرورش می‌یابند، بيشتر دقت كنيد و پسرانتان را حسين گونه و دخترانتان را چون زينب تربيت كنيد و از كودكى آنها را آماده كنيد براى شهادت در راه خدا، در اين دنيا دل به آنها نبنديد كه پس از جدائى افسوس بخوريد، زيرا آنها متعلق به شما نيستند.

خواهش می‌کنم كه براى من شيون نكنيد.


منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان خراسان شمالی

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده