"علی اکبر" سیره علی اکبری داشت

روایتی برادرانه از شهید:
وقتی که در سال 1362 به هنرستانی که قبلاً برادرم در آنجا درس
می خواند، جهت ساخت چند قطعه رفته بودم، مسئول کارگاه پرسید که آیا شما با علی احمد
شیرنژاد نسبتی دارید؟ که گفتم بله ایشان برادرم هستند. مسئول کارگاه بسیار خوشحال شد
و شروع کرد به وصف توانایی های برادرم و این که دانش آموز بسیار موفقی بوده است.
در نهایت پرسید که حالا ایشان کجا هستند؟ دلمان می خواهد که او را ببینیم. بنده نیز خبر شهادت برادرم را به ایشان دادم. او و همکارانش بسیار از این خبر متأثر شدند و با بیان این که حیف بود که او به این زودی شهید شود و می توانست خیلی مفید واقع شود، در همان مدرسه جلسهِ عزاداری را برقرار کردند یاد و خاطرهِ ایشان را زنده نگه داشتند.
منبع: قدسیان قدس(زندگی نامه شهدای شهرستان قدس)