دلاورمردی از خطه شیرانِ مانه و سملقان
پدرش براتعلی خوارو بار فروش بود و مادرش بنفشه نام داشت. پسری آرام بود که روی حرف پدر و مادر حرف نمی زد. ابتدایی را در روستا خواند و راهنمایی را در مدرسه جلال آل احمد در آشخانه، آن موقع برادر بزرگتر یوسفعلی دام در صحرا نگه میداشت و یوسفعلی خبر برادرش را می گرفت تا اگر چیزی لازم داشت برایش فراهم کند.
نیروی انقلابی
اول انقلاب بود و یوسفعلی هم همراه دوستانش عضو نیروهای انقلابی بود این شهید عزیز رابطه تنگاتنگی با دوستانش داشت و آنها را مانند برادر خود دوست داشت.
رضایت والدین
سال 60 که اوایل جنگ تحمیلی بود، یوسفعلی دانش آموز سال چهارم متوسطه در رشته اقتصاد از پدر و مادر خواست تا اجازه دهند که او به جبهه برود، ولی پدر به شدت با خواسته یوسفعلی مخالفت کرد و گفت: آنجا دشمن هست و خطرناک است. ولی یوسفعلی هم در جواب به پدرش گفت: نه چه خطری؟ وقتی امام خمینی دستور دادهاند ما هم باید گوش به فرمان او باشیم.
او چند روزی سر و صدا کرد تا رضایت والدینش را گرفت او حتی برادرش و شهید خادم پور و شهید شرافتی را هم تشویق می کرد تا به جبهه بروند و بالاخره توانست شهید خادم پور و ابراهیم شرافتی را با خود ببرد.
"شرهانی" نقطه وصال یوسفعلی شد
یوسفعلی به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و در نهایت بیست و سوم فروردین 1362 در شرهانی توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش قرار دارد.
منبع: اداره اسناد و انتشارات استان خراسان شمالی