نوجوانی که پرتلاش بود و آرزوی شهادت داشت
نحوه شهادت
همرزم شهید برات امیری مقدم : وقتی خمپاره 60 به طرف آنها شلیک شده بود شهید امیری مقدم در دم به شهادت رسیده بود . وقتی به طرف پیکرش رفتم سرش آسیب دیده بود و خیلی لحظه دلخراشی بود . او عاشق و شیفته مولایش علی (ع) بود و ارادت خاصی به او داشت و به مانند مولایش علی هم لبیک حق گفت
غبطه
همرزم شهید امیری مقدم می گوید : زمانی که در منطقه بودیم در مراسم دعا و نماز شرکت می کرد به خصوص نماز اول وقت خیلی اهل شوخ طبعی بود به خاطرم هست که یک شب دور هم نشسته بودیم . برات می گفت : از میان ما چه کسی اولین شهید روستا می شود؟ او خیل آرزو داشت به شهادت برسد که سر انجام هم به آرزویش رسید و اولین شهید روستا شد که من هنوز هم به او غبطه می خورم .
وصیت
شهید برات امیری مقدم در متن وصیت نامه اش چنین نوشته است.
چون پدرو مادرم غریب و تنها هستند اگر شهید شدم ، پیکرم را در همان روستا به خاک بسپارید تا به پدر و مادرم نزدیک باشم و نمی خواهم خانواده ام برای آمدن به سر مزارم به زحت بیافتند.
آخرین وداع
مادر شهید : آخرین بار که شهید می خواست به جبهه برود به سمت من آمدو گفت مادر جان حلالم کن ، هیچ وقت نگران من نباش ، جایی که منمی روم خیلی خوب است من سالم میروم و قول می دهم که سالم برگردم و می دانم که همه اینها برای آرام کردن من بود.
منبع : پرونده فرهنگی شهید