مزارم را با اشک چشمهایت آبیاری کن
به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی ؛ شهید محمد علی کدخدا زاده چهارم شهریور 1346 در یکی از
روستاهای توابع شهرستان بجنورد دیده به جهان گشود. پدرش محمد نام داشت ، شهید
همیشه و در تمام مراحل یارو یاور پدرش بود و به او کمک می کرد .دوره نوجوانی و
جوانی محمد علی با کارو تلاش فراوان سپری شد. شهید از سال 57 که نوجوانی سیزده ساله
بود در تظاهرات شرکت می کرد تا اینکه از طریق ارتش عازم جبهه شد و در
بیست و یکم مهر ماه 1365 بر اثر اصابت گلوله در بانه به مقام شهادت نائل گردید.
مناجاتی که شهید در وصیت نامه خود آورده است:
خدايا ، تو شاهدى و ناظرى و رحمن و الرحيمى و ستار العيوبى و علام الغيوبى ، تو مهربانتر از هر پدر و مادرى و مرا آفريدى و خلق كردى تا در راهت و در سير و مسير الى الله ات گام بردارم و پدر و مادر و همسر و برادر و خواهر و حتى زر و زيور و مال دنيا عزيز است ، اما تو از همه عزيزترى و اكنون كه آمده ام در راه ميهن و اسلام و قرآن و دفاع از ناموس و شرف خدمت نمايم ، لذا وظيفه سنگينى و مهمى بر دوش دارم كه در اين موقعيت حساس خودم را به پروردگارم بيمه كنم و مانند شمع بسوزم تا روشنائى بخشم به اطرافم و ديگران چون دنيا مثل يك مسافرتى است كه زودگذر است و بايد به جهان ابديت برويم ، آخرتى كه تمام تلاش و جديت و كوشش ، بندگى و فروتنى و ايمان كامل راه رسيدن آن است ، آرى دنياى ما جاى امتحان و محل آزمايش است ، اگر ما بندگان خدا در اين دنيا اعمال ما نيك و خوب و مورد رضايت خداوند متعال بود، معلوم است كه در آن دنيا در بهشت برين جاى خواهيم داشت.
خدايا هر كه تو را شناخت جان را چه كند فرزند و عيال و خانمان را چه كند
يـــــوانه كنى هـــر دو جهانش بخشى ديوانه تو هر دو جهان را چه كند
من ملك بودم و فردوس برين بود جايم آدم آورد بدين دير خراب آبادم
توصیه شهید به پدر و مادر
پدر و مادرم ، اگر خدا خواست و دعوتم را لبيك گفت و شهادت نصيب من شد ، شما برايم گريه و زارى نكنيد ، زيرا گريه و زارى شما در عزادارى آقايم اباعبدالله الحسين (ع) باشد .
و اما برادرم ، پدر و مادر را فراموش نكنيد ، مبادا لحظه اى آنها را ناراحت كنيد ، فقط راه خدا و قرآن و اسلام را در پيش بگيريد و نماز را سر موقع بخوانيد ، كه خداوند سر موقع به شما كمك مى كند و تنها سعى و تلاش شما اين باشد كه فرمايشات حضرت امام خمينى (ع) ، اين امام پيامبرگونه را انجام دهيد و راه مرا ادامه دهيد و گمان نبريد هر كس شهيد بشود از بين رفته و از دار دنيا مى رود ، نه به خدا قسم شهداء زنده اند و هستند ولى ما آنها را نمى بينيم . همانگونه كه هزاران هزار سال از شهادت ابى عبدالله الحسين (ع) مى گذرد كه يزيد زمان با عمل شوم و ننگين خود خواستند ريشه دين و امامت را از بين ببرند ، ولى به خواست خداوند هنوز كه هنوز است براى ابى عبدالله الحسين (ع) عزادارى مى كنند ولى از يزيد و يزيديان اسمى جز لعنت و لعنت نيست .
وصیت شهید خطاب به پدر
اما پدرم ، مادرم و همسرم را به شما مى سپارم و شما را به خداى بزرگ ، مى دانم پدر جان تو با چه خون و دلى مرا بزرگ كردى ، با كارگرى و كشاورزى و زحمت كشى درختى را كاشتى كه روزى در سايه آن بنشينى و استراحت كنى ، اما خواست خواست آفريدگار است ، زحمتت بى اجر نيست ، بدان كه خداوند خيلى شما را دوست دارد و خواهد داشت ، مبادا خداى نكرده برايم گريه كنى ، هميشه شاد و شادمان و سرحال و مسرور باش ، تا دشمنان انقلاب بميرند ، خيال نكنند كه شما ناراحتى . اگر من شهيد شدم ، برادران ديگرم را به دنبالم بفرست كه من در بهشت رضوان منتظر آنها هستم و اگر آنها هم شهيد شدند ، خودت اسلحه مرا بر زمين نگذار ، راه امام عزيز خمينى بت شكن را ادامه بده كه خواست خدا است .
توصیه های شهید به مادر
و اما مادرم تو بايد زينب وار صبور باشى و صبر را پيشه خود سازى و هرگز ناراحت نباشى ، فقط به همسرم دلدارى بده ، مبادا تو غصه بخورى كه زحمتت را به هدر بدهى ، چون تو در پيش فاطمه زهرا اجر زيادى خواهيد داشت و شبهاى جمعه بر روى مزارم با اشك چشمانت مزارم را آبيارى كن .
مادر جان ، تا جان در بدن داريم همه و همه مان بايد جان و مال خود را فداى رهبر عزيز و گرانقدر کنیم ، و ديگر وقت ندارم و عازم محل خدمت خط مقدم جبهه هستم ، وقت شما را نمى گيرم ، اگر خدا خواست شهيد شدم ، مرا در جوار ملكوتى شاهزاده جعفر امامزاده كوشكى دفن نمائيد و بيرق و پرچم خونين مرا بر فراز مزارم بلند نمائيد ، تا از نسيم نرم و گرم فصول سال در معرض ديد امت شهيدپرور باشد و همه بدانند جانم فداى رهبر و دين و اسلام و قرآن شده است.
منبع : فرهنگ اعلام شهدا ، پرونده فرهنگی شهید محمد علی کدخدا زاده