آخرین اخبار:
کد خبر : ۴۲۸۵۷۳
۱۵:۳۴

۱۳۹۷/۰۳/۰۱
نویسنده: سرکار خانم آرزو ایمانی

می خواهم حنظله شوم؛ خاطرات شهیدان کیومرث و ایرج نوروزی

حسین بی طاقت شده بود. از روی صندلی بلند شد و به طرف میز مسئوول رفت و گفت: « آقای عزیز، مگه این اجناسی که برای مردم می آرید، توی نوبت قرار نمی دید؟».
نویسنده :
بهروز زارعی


نوید شاهد سمنان

قسمتی از متن کتاب

حسین بی طاقت شده بود. از روی صندلی بلند شد و به طرف میز مسئوول رفت و گفت: « آقای عزیز، مگه این اجناسی که برای مردم می آرید، توی نوبت قرار نمی دید؟».
شخصی که پشت میز نشسته بود سرش را پایین انداخت و گفت:
- همین کار رو می کنیم!
- پس چرا بدون نوبت، کولر رو به پدرم دادین!
همه چیز روشن شد. بی طاقتی و عصبانیت حسین علت داشت و آن کولر را برگرداند.
راوی آقای حمید قدس
*******************************
نوروزي‌فر، ايرج: سي‌ام فروردين 1344، در شهرستان سمنان ديده به جهان گشود. پدرش صفر و مادرش زهرا نام داشت. دانش‏آموز سوم متوسطه بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. هفدهم مرداد 1362، با سمت تيربارچي در مهران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به سر و دست، شهيد شد. مزار او در امامزاده يحياي زادگاهش قرار دارد. برادرش كيومرث نيز به شهادت رسيده است. 
*************
نوروزي‌فر، كيومرث: يكم مرداد 1341، در شهرستان سمنان ديده به جهان گشود. پدرش صفر و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. سال 1364 ازدواج كرد و صاحب يك دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و دوم بهمن 1364، با سمت جانشين فرمانده گردان در ام‌الرصاص عراق بر اثر اصابت تركش به سر و پا، شهيد شد. مزار او در امامزاده يحياي زادگاهش قرار دارد. برادرش ايرج نيز به شهادت رسیده است. او را حسين نيز مي‌ناميدند.
************************

مشخصات کتاب «می خواهم حنظله شوم» خاطرات شهیدان کیومرث (حسین) نوروزی و ایرج نوروزی
ناشر : زمزم هدایت قم - 1385
شمارگان : 2000 جلد
قیمت: 2000 تومان
نوییسنده : سرکار خانم آرزو ایمانی
تعداد 280 صفحه

تهیه کننده بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان

گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه