مهندس شهيد حسین اعتباری
شهيد مهندس حسين اعتباري در سال 1338 در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود از ناحيه پدري به قاريان قرآن منتسب بود و جد مادري او مرحوم آيت الله حاج آقا مرتضي فقيهي از علماي برجسته بود.در بيش از ده عمليات شركت داشت كه تعدادي از آنها عبارت اند از بيت المقدس، فتح المبين ، محرم ، والفجر مقدماتي ، والفجر 4 ، بدر ، والفجر 8 و در چند عمليات نيز زخمي شد ولي با اينحال باز هم به جبهه ميرفت تا بالاخره در عمليات والفجر 8 پس از 27 سال عمر پر بار در حالي‌كه (به نقل از امدادگران) زمزمه يابن‌الحسن عليه‌السلام بر لب داشت به آرزوي ديرينه خود يعني شهادت رسيد.

زند گينامه و وصیتنامه مهندس شهيد حسین اعتباری

 شهيد مهندس حسين اعتباري در سال 1338 در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود از ناحيه پدري به قاريان قرآن منتسب بود و جد مادري او مرحوم آيت الله حاج آقا مرتضي فقيهي از علماي برجسته بود. از سن پنج سالگي با اينكه  هنوز مدرسه نرفته بود مي توانست قرآن را با صوتي زيبا بخواند. پس از مكتب‌خانه، تحصيلات ابتدايي را سپري كرد. از همان اوان كودكي تحت تربيت صحيح خانواده با مسائل اسلامي آشنا شد. كتب مذهبي را با علاقه مطالعه مي كرد و فرائض خود را به خوبي انجام مي داد تا جايي كه كم كم به صورت اسوه تقوي براي دوستان و آشنايان و خويشاوندان خود شده بود.

حسين از همان دوران راهنمايي مبارزه خود را با حكومت طاغوت آغاز نمود. با علني شدن مبارزه، وي نقش مؤثري در جهت تشكيل مبارزه عليه رژيم شاه داشت به طوري كه دوچرخه خود را نيز كه تنها دارايي اش بود در يكي از روز هاي تظاهرات از دست داد. پس از طي دوران دبيرستان و در سال 1358 وارد دانشگاه صنعتي اصفهان شد و در رشته مهندسي مكانيك به تحصيل پرداخت. دانشگاه سنگر مبارزه جديد بود چرا كه حسين با عضويت در انجمن اسلامي دانشگاه به تحقق اهداف اسلامي انقلاب فرهنگي پرداخت و همگام با ساير دانشجويان مسلمان نقش بسيار مؤثري در اسلامي كردن دانشگاه داشت.

شهيد اعتباري چون ضعف فرهنگي روستاها را به خوبي حس مي كرد و مي دانست تنها راه بقاي خط  خونين انقلاب اسلامي رشد فكري  مردم و آگاه كردن آنها مي باشد با جمعي از دوستان خود تحت عنوان كميته فرهنگي جهاد سازندگي كوهپايه و به عنوان مسئول اين كميته وارد اين منطقه شد و به فعاليت فرهنگي پرداخت، همين افتخار براي او بس كه در برآوردي كه بين روستاهاي استان اصفهان انجام شد، كميته فرهنگي كوهپايه به عنوان والا ترين و پر كيفيت ترين كميته دست يافت.

حضور حسين در جايگاه مربي پرورشي در دبيرستان ها و توانمند كردن انجمن اسلامي دبيرستان طالقاني، تلاش در جهت تشكيل بسيج محل، فعاليت در پايگاههاي بسيج و پادگانها به عنوان مربي عقيدتي نشان از نقش نيرومند اين شهيد در جبهه و پشت جبهه دارد.


هر چند خصوصيات اخلاقي و صفات اين مجاهد عارف زياد است اما به اختصار به چند مورد آن اشاره مي شود:

1- برخورد اسلامي: شايد به جرأت مي توان گفت حسين در اين رابطه كمبودي نداشت او فردي بود كه به هر كسي متناسب با شخصيت وي احترام مي گذاشت و براي عقايد او هر چند خلاف نظرات خود بود ارزش قائل ميشد، اصول اسلامي را در همه حال مد نظر داشت و معتقد بود هدف به هيچ وجه نمي تواند وسيله را توجيه كند. اگر چند روز دوستان خود را نمي ديد به سراغ آنها مي رفت،  بيماران را عيادت مينمود و خيلي دوست داشت از مجروحين جنگ تحميلي عيادت كند و به قول خودش از آنها روحيه بگيرد احترام به پدر و مادر و اطاعت آنها را بسيار اهميت مي داد و ديگران را نيز به اين امر سفارش مي كرد.

2- درك سياسي: حسين با ديد عميق و گسترده اي  نسبت به كليه مسائل بالاخص مسائل سياسي نگاه كرده، در جريانات و جلسات مختلف سياسي شركت مي كرد نسبت به جريانات مخالف سعه صدر خاصي داشت، نظرات ديگران را با دقت و نكته سنجي گوش مي‌داد و بي پروا نظرات خود را اعلام مي كرد. اگر مسئله‌اي را نمي‌دانست خيلي صريح اعلام ميكرد و دوست داشت تا دست به تحقيق و مطالعه بزند و معلومات خود را در آن مو ضوع افزايش دهد.

جوانان و نوجوانان علاقه‌مند را ارشاد و هدايت مينمود ولي هيچگاه عقايد روشن خود را بر آنها تحميل نميكرد و دوست داشت تصميم نهائي با آنها باشد. وقتي از امام در مسائل سياسي صحبت مي شد معتقد بود بايد تمام دستورات ايشان به عنوان رهبر انقلاب اطاعت شود و كسي جلوتر از ايشان حركت نكند از جرياناتي كه سعي داشتند مسئله رهبري را خدشه دار سازند به شدت نفرت داشت و تلاش ميكرد تا مردم آنها را بشناسند .

3- زندگي ساده: او در اين رابطه به پيشوايان بزرگوار اسلام اقتدا مينمود با اينكه بسياري از شرايط خوب براي او فراهم مي‌شد اما هيچ گاه دوست نداشت از اين خصيصه دست بردارد زندگي ساده را دوست ميداشت و معتقد بود اين زندگي ساده ميتواند در رشد فضائل اخلاقي و رسيدن به هدفش او را بهتر و بيشتر ياري نمايد.

4- شركت در مجامع عمومي و انجام مستحبات:

حسين دوست داشت بيشتر اوقات خود را با مردم باشد، با آنها زندگي كند ودر مشكلات و مسائل ومصائب در كنار آنها باشد. به جرات ميتوان گفت نماز جمعه خود را ترك نميكرد. به شركت در نماز جماعت و خواندن ادعيه علاقه مند بود،  بارها  نماز شب را بجاي مياورد و به در گاه خداي بي نياز به مناجات مي پرداخت. به انجام واجبات و مستحبات و دوستي و رفاقت با دوستان مذهبي  پاي بند بود. در دبيرستان او را  به شيخ مي شناختند و اين بيانگر روحيه بلند واحساس پر شور مذهبي او بود. شركت در جلسات قرآن مكتب الصادق و دعاي كميل در كنار امامزاده محمد باقر ابن موسي ابن جعفر عليه‌السلام از جمله برنامه هايي بود كه با آن مأنوس بود.

... البته آنچه ذكر شد تنها گوشه اي از خصوصيات و روحيات اخلاقي شهيد بزرگوار مهندس حسين اعتباري بود. حسين با اينكه در بسياري از ارگانها و نهادها كاركرده بود و تجربيات خوبي داشت اما دوست داشت به آموزش و پرورش برود و در آنجا به جوانان اين مرز و بوم خدمت كند با اينكه در حدود يك سال برنامه پيام ايثارگران را براي صداي جمهوري اسلامي ايران مركز اصفهان مينوشت، در كلاس هاي حوزه ي علميه شركت مي كرد، مأموريت هاي محرمانه و مسلحانه سپاه را به عهده مي گرفت، در واحد هاي مهندسي جنگ در جهاد سازندگي فعاليت مي كرد و.... اما هيچ گاه اين مسائل را آشكار نمي‌كرد. در جبهه نيز بسيار فعال بود به عنوان نمونه چند شبانه روز قبل از عمليات والفجر 8 رزمندگان آموزش قرآن مي داد. در بيش از ده عمليات شركت داشت كه تعدادي از آنها عبارت اند از بيت المقدس، فتح المبين ، محرم ، والفجر مقدماتي ، والفجر 4 ، بدر ، والفجر 8 و در چند عمليات نيز زخمي شد ولي با اينحال باز هم به جبهه ميرفت تا بالاخره در عمليات والفجر 8 پس از 27 سال عمر پر بار در حالي‌كه (به نقل از امدادگران) زمزمه يابن‌الحسن عليه‌السلام بر لب داشت به آرزوي ديرينه خود يعني شهادت رسيد. بدن مطهرش همچون سالار شهيدان سه روز  بر خاك جبهه باقي ماند و پس از آن با انتقال به اصفهان و در حضور پرشور و كم‌نظير مردم شهيدپرور در كنار ياران شهيدش در گلستان شهداي اصفهان و در نزديكي مسجد حجه‌ابن‌الحسن عليه‌السلام به خاك سپرده شد.

... و اما اي حسين عزيز، آرزومندان راهت خسته و گريزان از اين دنياي فاني

با عمري حسرت  مشتاق ديدارت در جوار حق تعـالي هستند.

«راهت پر رهـرو و پر تداوم باد»

 


وصيت نامه مجاهد في سبيل ا...

پاسدار رشيد اسلام مهندس حسين اعتباري

بسم الله الرحمن الرحيم

اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله و اشهد ان امير المؤمنين علياً ولي الله حمد بي پايان خداي را كه توفيق داد جامه شهادت بر تن كنم و حسين گونه در راهش قرباني شوم. بارالها، اي كاش قادر بودم هزاران بار به دنيا برگردم و هر بار در راه تو و براي تو خويش را فدا نمايم، برادران و خواهران، اينك دست ما از انجام هر فعلي كوتاه است ولي برعكس شما مي توانيد تا فرصت از دست نرفته با قدمهايتان، با قلمهايتان، با زبانهايتان، فكرتان و ذكرتان اسلام عزيز را ياري نموده حيات آينده خويش را هر چه بهتر تدارك ببينيد و در ارتقاء خويش بكوشيد، اميد است كه ان شاءالله شهدا را نيز بي نصيب نگذاريد.

انديشه دنيا و دنيا پرستي را از ذهن بيرون كنيد و در هر حال هدف را كه همانا الله است مد نظر داشته باشيد، آگاه باشيد كه دنيا و زرق و برق فريبنده اش آن چيزي كه شما به دنبالش مي گرديد نيست و هيچ گاه شما را اقناع ننموده، غريزه كمال جويي و بي نهايت طلبي شما را اشباع نخواهد كرد زيرا سرايي بيش نيست و نخواهد بود. به خدا تكيه كنيد و به سوي او برويد تا آرام گيريد. «الا بذكر الله تطمئن القلوب»

دوستان عزيزم در دانشگاه و يا در هر جاي ديگر نيت خالص شماست كه جهت اعمال شما را مشخص كرده، به آن ارزش مي دهد بنابراين همواره براي رضاي خدا و رضاي او كار كنيد و در اين راه بي باكانه تا نهايت توان و تا سر حد جان بكوشيد « اجركم من الله » ، دوستان، رهبر عزيز را عملاً امام و شاخص و اسوه خود قرار داده، در تمام جريانات بر طبق موضع گيري هاي ايشان موضع گيري كنيد تا به انحراف نيفتيد، همچنين همواره خود و همه چيز خود را براي اسلام بخواهيد نه اينكه خداي نكرده از اسلام به عنوان وسيله اي براي توجيه فعال خويش سودجوئي كنيد.

برادران و خواهران دانشجو: سعي كنيد خود را با ضوابط و معيار هاي اسلامي منطبق كرده، فرامين امام را در مورد دانشگاهها مجري باشيد، وحدت خود را با روحانيت استحكام بخشيده و جهت استقلال فرهنگي كوشش كنيد تا بتوانيد در ابعاد ديگر نيز مستقل باشيد، براي شناختن اسلام خود را در اختيار آن قرار دهيد، سراپا گوش باشيد كه چگونه شما را راهنمايي مي كند و رهنمود مي بخشد، نه اينكه با در دست داشتن مطالب از پيش تهيه شده به سراغ قرآن و سنت رفته و بخواهيد خداي ناكرده نظرات خود را بر آن تحميل كنيد كه سرانجامش همان است كه التقاطيون بدان دچار شدند. دانشجوي عزيز، اسلام به دريايي بي كران ماند و فقيه به مانند شناگر ماهري است كه به خوبي مي تواند از اين منبع استفاده كند، بديهي است كساني كه مجهز به سلاح تقوي و علوم اسلامي به اندازه كافي نيستند در اين دريا غرق خواهند گشت و اين است اسلام منهاي ولايت فقيه. معلمين گرامي: يكي از هدفهاي بعثت انبياء الهي تربيت و تعليم انسانهاست و هم اكنون شما مشغول انجام چنين وظيفه اي هستيد، خود را تزكيه كنيد تا بتوانيد در محيط مدرسه مؤثر باشيد. بكوشيد تا انقلاب را درك و لمس كرده، خود را با آن منطبق سازيد و سپس به اشاعه فرهنگ انقلاب در ميان دانش آموزان بپردازيد. دانش آموز عزيز: انجمن هاي اسلامي از جمله دستاورد هاي انقلاب خونين اسلامي ما هستند كه وجود آنها چشم گروههاي داخلي و اربابان خارجي آنان را كور كرده است، وظيفه اسلامي و الهي شما حكم مي كند كه آنان را حمايت نموده و به عنوان پاسداران اسلام و انقلاب اسلامي در مدارس آنها را گرامي بداريد. برادران دانش آموز ضمن اينكه در راه كسب علم و دانش با تمام قوا تلاش مي كنيد از مسجد و محراب و روحاني و منبر جدا نباشيد كه انقلاب اسلامي احتياج مبرم به نيرو هاي متخصص و در عين حال مكتبي دارد. و اما شما اي برادران انجمن اسلامي در مرحله اول نفس اماره را در درون خويش به بند بكشيد.شركت در مراسم دعاي كميل و شركت در مراسم عزاداري سالار شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) را در رأس برنامه هاي خود قرار دهيد، سپس در جهت بالا بردن سطح معلومات اسلامي و سياسي خود بكوشيد تا بتوانيد تشكيلاتي اسلامي و الهي باقي بمانيد. شما بايد در بين دانش آموزان اسوه و نمونه باشيد تا ديگران به اسلام و برنامه هاي اسلامي ترغيب گردند. فعاليت هاي شما چه مثبت و چه منفي به نام اسلام تمام خواهد شدبنابراين به هوش باشيد در عوض خدمت ضربه نزنيد. از رهبر كبير خميني عزيز اطاعت كنيد كه اطاعت از ايشان اطاعت از امام زمان (عج) است. پدر مهربانم: در راه انجام وظايف ديني و اسلاميت كوشا باش و پاداش زحماتي را كه جهت پرورش من كشيدي از خدا بخواه. مواظب باش ناسپاسي خدا را نكني كه من راضي نيستم. مادر عزيز و رنج ديده و با ايمانم:

نمي دانم با چه زباني از زحمات بسياري كه براي من متحمل شده اي تشكر كنم خداوند در دنيا و آخرت شما را پاداش دهد، خوشحال باش كه فرزندت را با خدا معامله كرده اي و ان شاء الله بهشت برين جايگاه تو خواهد بود و از شفاعت بزرگ بانوي عالم حضرت زهراء (ع) بهرمند خواهي شد. مادر عزيزم به خاطر من گريه مكن چرا كه تا مصائب حسين زهرا (س) هست گريه بر حسين تو هرگز سزاوار نيست، و بدان كه هرگز نمرده ام بلكه از مرحله اي به مرحله وجودي بالاتر و از زندان محدوديتهاي مادي به درياي بي كران هستي و ملكوت اعلي قدم نهاده ام.

برادرانم: سنگر مسجد را رها نكرده از روحانيت فاصله نگيريد، پدر و مادر را گرامي بداريد و سخنانشان را به جان بخريد كه اين نه تنها وصيت من است بلكه وصيت خداوند متعال و قرآن كريم مي باشد كه در غير اين صورت در دنيا و آخرت نا موفق خواهيد ماند.

و تو اي خواهرم همان طوري كه از تو انتظار مي رود زينب وار وظايف اسلامي خود را انجام بده ، در تربيت اسلامي فرزندانت كوشا باش و مادر را تنها نگذار. در پايان ضمن التماس دعا به تمام خويشان و دوستان و آشنايان سلام مي رسانم و توفيق بندگي آنان را از خداوند تبارك و تعالي خواستارم.

« والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته »

 


شهيد در يادداشت هاي خود چنين نوشته است:

            چند سال پيش شبي خواب ديدم كه در جائي تعداد زيادي جمع شده بودند تقريباً به اندازه يك سالن پر از جمعيت بود مثل اينكه ما همه در اين سالن زنداني بوديم يك وقت درب باز شد و شخصيتي وارد شد با شمشيري برهنه. گفتند شمر است در سالن فرياد كشيد كه كيست اينقدر از حسين (ع) طرفداري مي كند؟ و فرياد يا حسين مي كشد؟ همه جمعيت ساكن بودند. من ته جمعيت بودم گفتم:

منم. شمر گفت بيا اينجا. رفتم جلوي جمعيت پهلوي شمر. او سر مرا از تنم جدا كرد و من بدون اينكه ترسي به خود راه دهم سرم بريده شد. يادم هست كه وقتي سرم بريده شده بود و تنم روي زمين افتاده بود با زبان خودم حرف مي زدم و مي گفتم هاي كه در راه حسين (ع) به شهادت رسيدم ناگاه از خواب بيدار شدم.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده