سيد مظفر قريشى فرزند سيد رمضان در تاريخ 4 شهريورماه 1346 در يكى از روستاهاى جويبار به دنيا آمد و بدليل مشكلات در مقطع سيكل ترك تحصيل نمود و در 5 آذر 1366 دعوت حق را لبيك گفت.
گذرى بر زندگى شهيد سيد مظفر قريشى
نويد شاهد مازندران، سيد مظفر قريشى فرزند سيد رمضان در تاريخ 4 شهريورماه 1346 در يكى از روستاهاى جويبار به دنيا آمد و كانون خانواده و خانه را پر از صفا نمود اما روزگار آن عصر دچار ظلم و ستم اربابان جنايتكار بود و مانند زالو خون ملت را مى مكيدند و از دسترنج مظلومان براى معيش و نوش و خوشگذرانى خود و اطرافيان خويش مال فراهم مى كردند و خانواده شهيد از هرگونه امكانت مالى محروم بوده و براى امرار معاش كارگرى و مزد روزانه كار مى كردند و خداوند به اين خانواده فرزند عطا كرده بود، در حالى كه دچار مشكلات عديده مادى بودند و بواسطه اين فرزند تمام گرفتارى و مشكلات اين خانواده تحت شعاع قرار گرفته و كانون خانواده گرم گرديد و تا اينكه شهيد به سن هفت سالگى رسيد و به دبستان راه يافت و پس از طى دوران ابتدايى و با موفقيت و تلاش بى پايان به مدرسه راهنمايى رفت و در طى اين مدت تحصيل جدى و كوشا و پر تلاش بود و در اوقات فراغت كمك و مدد كار پدرش بود و در ايام كشاورزى مانند برادرى دوشادوش پدر عمل مى كرد و در غم و مشكلات پدر همدرد و همساز او بود و در اين زمان بدست قضا و قدر حادثه اى بسيار دلخراش در كانون اين خانواده بوجود آمد و شهيد مادر عزيز و مهربان و دلسوز خود را از دست داده و با از دست رفتن مادر خانواده و شهيد در غم و اندوه بى مادرى سوختند و شهيد در كنار برادر كوچك خود در فراق بى مادرى ناله مى كرد و اشك مى ريخت و شهيد بخاطر مشكلات سخت خانواده و پدر و از بى مادرى سال دوم راهنمايى بود كه به ناچار از ادامه تحصيل محروم ماند و به سيكل اكتفا نمود و ترك تحصيل كرد تا اينكه بهتر بتواند به پدر كمك كند و در امور زندگى بيشتر حضور داشته باشد و شهيد نيروى فعال و خلاقى داشته و با تفكر و تدبير به تعميرات تفنگ شكارى و ساخت آن مى پرداخته و تفنگ دست ساز او هنوز يادگارش در خانه اش هست و از نظر اخلاق بسيار خوش برخورد و بردبار و دلسوز بود و به اخلاق حسنه زينت داشته است و هيچگاه سخن بى مورد و زشت از او ديده نمى شد و در واقع معلمى براى هم سن و سالانش بوده تا اينكه به سال 1365 دسيد و موقع انجام خدمت مقدس نظام وظيفه اش شد و براى اعزام دفترچه گرفته و اعزام به محل آموزش گرديد و بعد از آموزش روانه غرب كشور با ديگر پاسداران و حافظان قرآن مشغول نبرد با كفار گرديد و بعد از 6ماه كه ارتفاعات غرب كشور جايگاه قدوم اين عزيز و ديگر رزمندگان سپاه اسلام قرار داشته در مورخ 26 مهرماه 1366 در منطقه شهر ماهور عراق با تركش خمپاره مجروح گرديد و به يكى از بيمارستان هاى تبريز منتقل شد و بعد از عمل جراحى در تبريز به تهران منتقل شده و در بيمارستان نيروى هوايى بسترى گرديد و مدت 45 روز در آن بيمارستان بسترى بوده و بعد بعلت شدت جراحات وارده به بيمارستان شهيد چمران تهران براى مداوا منتقل شد و بعد از 48 ساعت كه در آنجا بود در تاريخ 5 آذرماه 1366 روحش به ملكوت اعلى پيوست و به ديگر شهيدان راه حق و فضيلت پيوست.
گذرى بر زندگى شهيد سيد مظفر قريشى

مركز اسناد بنياد شهيد و امورايثارگران/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده