حال و هوای شهید آذری در لحظه شهادت به زبان شعر پدر شهید
نوید شاهد خراسان شمالی: شهید والا مقام مدد خواه آذری پدرش اسدالله و مادرش ام البنین نام داشت او در بیست و پنجم مرداد ماه سال 1343 در بجنورد متولد شده و تحصیلات ابتدایی داشت و بعد از آن به شغل شریف کشاورزی پرداخت و نان آور خانواده شد وی به بعد از ثبت نام از طریق بسیج وارد جبهه حق علیه باطل کرد و در بسیج گزدان جابر گروهان 3 به مبارزه پرداخت و سرانجام در بیست و دوم مهر ماه سال 1361 بر اثر اثابت ترکش به پهلو به شهادت رسید
زبان حال شهید در لحظه شهادت
ایا صدمیان بی مروت به بابایم نمایم من وصیت
بیابابا وصیت باتو دارم در این سومار یقیین جان میسپارم
حثوث خود حلالم کن زیادی گمان کن چون جوانی من نداری
جوانی بودم از دست تورفتم چوبلبل روی گلها شبها نهفتم
اگر بودم گلی در دست بابم تن مجروح من در آفتاب است
توقع دارم ای بابا زیادی سرم را روی زانویت گزاری
توقع دارم بابا بدوران که چون کشته شوم در راه قرآن
سر قبرم بیا نوحه گری کن جوان نورست یادآوری کن
دلم می خواست که در فصل جوانی دلاور را در سنگر بمیربم
دلم می خواست برای حفظ قرآن برای یاری رهبر بمیرم
حلالم کن ، حلالم کن ، حلالم
(والسلام)