زندگینامه شهید رمضانعلی خوش قامت
سه‌شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۲۳
تظاهرات عجیبی بود . جمعیت زیادی آمده بودند و آخر دی ماه 1357 بود و برف به شدت می بارید . درگیری بین مردم و ساواکی ها شروع شد نیروهای کمکی از ژاندارمری و شهربانی آمدند بعد جمعیت متفرق شد ولی زد و خورد ادامه داشت
 تظاهرات عجیبی بود . جمعیت زیادی آمده بودند و آخر دی ماه 1357 بود و برف به شدت می بارید . درگیری بین مردم و ساواکی ها شروع شد نیروهای کمکی از ژاندارمری و شهربانی آمدند بعد جمعیت متفرق شد ولی زد و خورد ادامه داشت و شهید رمضانعلی به مردم می گفت : به طرف خانه ی سلطان رضایی فرار نکنید سلطان رضایی یکی از ایادی رژیم طاغوت بوده که بیشترین آزار و اذیت انقلابیون توسط این شخص انجام می گرفت  و این فرد از طرف ساواک و شهربانی حمایت می شد .
    شهید معظم رمضانعلی  سنگی به طرف رئیس شهربانی پرتاب کرد و رئیس شهربانی با تفنگ ژ3 تیری به قلب او زد، پسر عموی رمضانعلی  و چند نفر دیگر از نیروهای مردمی سریعاً او را به بیمارستان بردند اما نتوانستند کاری انجام دهند و شهید معظم به وصال یار رسید . مادر، خواهران و اقوامش آمدند که جنازه را تحویل بگیرند ولی ژاندارمری برای جلوگیری از تحصن مردم جنازه را نمی داد، خانواده و چند نفر دیگر از مردم خودشان را روی جنازه انداختند و گفتند که  یا جنازه را تحویل بدهید و یا ما را بکشید که ماموران رژیم مجبور شدند جنازه را تحویل دهند . با این شرط که جنازه از پل به بعد تشییع شود، مبارزین انقلابی و مردم برای تشییع جنازه آمده بودند ولی با مقاومت نیروهای ژاندارمری مواجه شدند ، چند نفر را دستگیر کرده و بردند ولی به علت انبوه جمعیت نتوانستند کاری پیش ببرند و مردم با سر دادن شعارهای انقلابی شهید راتشییع کردند .
یکی از دوستان شهید نقل می کند که : یکی از ساواکی ها به نام سلطان رضایی به شهید گفته بود : هر چه می خواهی از نظر امکانات مالی و کاری در اختیار تو می گذاریم من صد تا محافظ دارم که مسلح هستند و من و شما همسایه هستیم پس به ما کاری نداشته باشید ولی شهید رمضانعلی خوش قامت از هدف خویش دست بر نداشت تا به شهادت رسید .
    
     شهید معظّم رمضان خوش قامت در سال 1344  در روستای آلخاست شهرستان فاروج متولد شد دوران ابتدائی را در فاروج سپری کرد بعد از فوت پدر به شهرستان شیروان رفته و همان جا ساکن شد و تحصیلاتش را تا مرحله ی دیپلم در رشته ی علوم طبیعی ادامه داد بعد از گرفتن دیپلم به علت فوت پدر و سرپرستی مادر و پنج خواهرش از سربازی معاف می شد و به عنوان معلم در فرمانداری برای پیکار با بی سوادی استخدام شد  ایشان به حجاب خیلی اهمیت می دادند و حتی هنگامی که قصد ازدواج با دختر عمویش را داشت می گفت : تا هنگامی که عقد نکنیم حاضر نیستم که با همسرم حرف بزنم یا او را ببینم . مهم ترین انگیزه ی شهید بحث عدالت خواهی و مبارزه ی با ظلم و ستم بود و این دو عامل که به نظر ایشان یک انگیزه ی قوی  بود باعث  شد او وارد مبارزات انقلابی علیه رژیم  شاه شود . او با مسائل دینی و اسلامی عجین بود و تمام آرزویش آمدن امام به ایران بود مبارزات انقلابی وی با مطالعه ی روی  نوارها و کتاب های امام و مسائل دینی شروع شد و زمانی که هنوز امام در پاریس بود او اعلامیه ی امام ( ره ) را تکثیر می کرد و هنگامی که در مسجد جامع به نگهبانی می پرداخت دو بار توسط ساواک بازداشت و سپس آزاد شد . در جلسات مخفیانه شرکت می کرد و در آخرین جلسه ، ایشان و همه ی دوستان مبارزش تصمیم گرفتند ، راهپیمائی عظیم و سرتاسری را در شیروان شروع کنند تا به ساواکی ها و شاه دوست ها اتحاد خویش را نشان دهند .که درهمین تظاهرات رمضانعلی خوش قامت به شهدت رسید.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده