وصیت نامه سردار شهید محمود محمدنیا در سالروز شهادتش
«و لا تقولوا لمن يقتل فى سبيل الله اموات بل احياء و لكن لاتشعرون»
به آنها كه درراه خداكشته ميشوندنگوئيدمردگانندبلكه زندگانندولى شمادرنمى يابيد
سپاس بيكران سزاوارخداوندى است كه برحمت خويش ما را ازتمامى نعمات برخورداركرده است كه قلبهاى ما را به نورايمان منورساخته است و درقلبهاى ما آيينه الا بذكرالله تطمئن القلوب را جامه عمل پوشانيدهاى. خدايا تو را سپاس بى پايان كه به اين بنده حقير توفيق جهاد در راه خداست عطا فرموده اى و ما را به سرحد ايمان نزديك كرده اى الهى بارالها مولايم معشوقم توخودت ميدانى كه چگونه عاشق وصال توام. پاك پروردگارچه زيباست جلوگاه جمالت و چه با شكوه است نمايشگاه جلالت درحيرتم اى خداوند بيچونكه اينمنم كه افتخار لقاى تو را در يافتهام آيا اين منم كه نظارهگر فروغ تابناك ملكوتى تو را در يافته ام. آرى اى رب اعلاى من اين منم ولى نه آن من كه روزگارى بس طولانى مرا از دامان مهر و محبت تو گرفته و در بيابان بى سروته و سراب وآنجاى زندگى حيوانى رهايم ساخته بودى. اين همان من محتاج ديدار شكوه و جلال تواست كه معناى زندگانى حقيقى رابراى من آشنا ساخت و چه آشنايى شيرين و روح مرا در اين لحظات كه كالبد بدنم تركش را در بغل و روح پاكم شهادت را در بغل گرفت شعله خورشيد كمال اعلا بهمه سطوح روحم تابيدن گرفت و جز نور و جبان نورانى چيز ديگرى نمى بينم.
مرده بودم زنده شدم گريه بودم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاينده شدم خدايا من چه ديدم موقعيكه در معرض زندگى مادى و شهادت بودم از مرتفع ترين قله ها كه بالاتر از زندگى و شهادت در اين دو نگريستم چه ديدم واقعا حقيقتى نوراني تر از خورشيد و نوازشگرتر از نسيم سحرى در همين لحظات بود به بارگاهت رسيدم خدايا تو را سپاس بى همتا بخاطر اين همه نعمت.
«السلام عليك يا ابا عبدالله» حسين جان اى مظهر شهامتها و شهادتها بخدا سوگند اگر دشمن دين جد بزرگوارم رسول اكرم (ص) بخواهد مرا از او و اهل بيت او جدا كند در اوج درد به آنها خواهم فهماند كه اگر سينه و سرم و چشمهايم را از من جدا كردى اما محبوبيت اين اهل بيت و رهبرم را نميتوانيد از من جدا كنيد و اما امت حزب الله برادران و خواهران زبانم كوتاه است كه براى شما عزيزان سخن بگويم اما از باب تذكر و يادآورى چند كلمه اى سخن بگويم برادران دقيق تر به مسائل بنگريد و از نزديك مشاهده كنيد كه چگونه نداى امام عزيزمان از كوى جماران بگوش مى آيد برادران به راستى كه ما بايد صدق گواه هدف شهيدانمان باشيم و مرد و مردانه به ميدان پيمان با شهيدان بشتابيم. اولين مرحله براى كسيكه مى خواهد در خط ولايت فقيه و بجهاد فى سبيل الله بپردازد اين است كه خالصا و مخلصا در اختيار خدا باشد وقتي كه يك انسان خالص شد از تمام بندها و قيدها رهائى مى يابد و به محبوب خويش نزديك مى شود وقتي كه نزديك به محبوبش شد او مى تواند آرزوى شهادت كند و عاشق لقاء الله شود وقتي كه عاشق شد خداوند بزرگ او را در ميان مصائب و بلاها آزمايش مى كند تا آنجائيكه عيبهاى نفسانى خود را بفهمد و فهميدن اين عيب هاى حيوانى فقط در جبهه مقدور است برادران پس بشتابيد بسوى اين جبهه ها كه خدا در آن است و در آن مكان مردانه بجنگيد تا فرداى قيامت در كنار مولايمان حسين (ع) سربلند باشيم اگر ما از زير شمشيرهاى دنيوى فرار كنيم اين را بايد بدانيم كه در آخرت همين شمشيرها ما را در برخواهد گرفت برادران در يكدست قرآن و در دست ديگر اسلحه برگيريد و كوله بار شهيدان بردوش و خروشان در گوش و پا به ميدان بگذاريد مگر شما صداى ضعيف و دلخراش مردم مستضعف دنيا را نمى شنويد مگر فرياد مظلومانه مردم لبنان، فلسطين، افغانستان و ديگر مظلومان را نمى شنويد آيا اين فرياد ها شلاقهاى آتشين خود را بر وجدان شما فرود نمى آورد الان اولين قبله مسلمين جهان در زير چكمه هاى چكمه پوشان يهود است ما بايد بقول فقيه عاليقدر و براى آزادى قدس از مسلسلهاى متكى بر ايمان استفاده كنيم.