سردار خندان خراسانی
سهشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۰۲
سردار شهيد محمدزاده در دوم اردیبهشت سال 1340 در روستاي «نوده» خراسان شمالي و در خانوادهاي متوسط و مذهبي ديده به جهان گشود.
خبرنگار نوید شاهد:
زندگینامه سردار شهید "محمد زاده"
سردار شهيد محمدزاده در دوم اردیبهشت سال 1340 در روستاي «نوده» خراسان شمالي و در خانوادهاي متوسط و مذهبي ديده به جهان گشود. عشق به اهل بيت و حضور در هيئتهاي عزاداري و به دوش كشيدن علم اباعبدا…الحسين از جمله ويژگيهايي است كه يكي از دوستان دوران كودكي او همواره از آن ياد ميكند. اين عشق و علاقه تا سالهاي آخر عمر شهيد محمدزاده همراه او بود، به گونهاي كه حتي در سالهايي كه مسئوليتهاي سنگين بر عهده داشت، هرگاه در ايام عزاداري امام حسين عليهالسلام توفيق حضور در هيئت رزمندگان اسلام در بجنورد را پيدا ميكرد، با شستن ظروف غذا ابراز خدمت و ارادت ميكرد .
دوران نوجواني و جواني او با سالهاي اوجگيري انقلاب اسلاميهمزمان بود و هنوز ياد و خاطره حضور او در مبارزه با رژيم ستمشاهي براي اطرافيانش زندهاست . پس از پيروزي انقلاب اسلاميو تشكيل بسيج، از نخستين كساني بود كه با شنيدن نداي امام خميني براي پيوستن به اين سازمان اقدام كرد .
آغاز جنگ تحميلي فصل تازهاي در زندگي سردار شهيد محمدزاده رقم زد. سال 1361 رسما وارد سپاه شد. دفاع جانانه رجبعلي محمد زاده در تثبيت خط جزيره مجنون در عمليات خيبر در سال 1362زمينه آشنايياش را با سردار شهيد نورعلي شوشتري فراهم كرد و اين آشنايي تا لحظه پرواز روح ملكوتي اش در پاييز 88 سيستان و بلوچستان، او را همراه ديگر سردار بزرگ خراساني نگهداشت.
رزمندگان خراساني شركت كننده در عمليات بدر در سال 1363، خاطره رشادت و شجاعت شهيد محمدزاده را هنگامي كه سردار شهيد برونسي، فرمانده تيپ جوادالائمه به شهادت رسيده بود، در دفع حملات دشمن به خاطر دارند . بعد از عمليات بدر، به عنوان جانشين فرمانده يگان دريايي لشكر 5نصر به ادامه خدمت پرداخت. حضور ظفرمند در عمليات والفجر 8 و ديگر عملياتهاي بزرگ و كوچك سپاه اسلاميدر جنوب و غرب مانند عمليات نصر6 و 8 و بيتالمقدس2 و كربلاي 10 درعمق خاك عراق كه به آزادي شهر حلبچه انجاميد، از ديگر خاطرات به جا مانده از حضور او در پستفرماندهي گردان خط شكن نصرا… است . بچههاي گردان نصرا… به خوبي به يادميآورند كه «آقا رجب» در جريان تك مهران در بهار 65 با پاي برهنه آر.پي.جي به دوش به شكار تانكهاي دشمن ميپرداخت . زخميشدن شديد در جريان عمليات كربلاي4 او را براي مدتي از حضور در جبهه دور داشت، اما هنوز بهبود كافي نيافته بود كه بار ديگر در جمع رزمندگان گردان نصرا… حضور يافت و تا پايان دفاع مقدس از پاي ننشست . بعد از پايان جنگ تحميلي، دوره عالي نظاميدافوس را با موفقيت پشت سر گذاشت و در آذر 1369 به عنوان رئيس ستاد تيپ جوادالائمه(ع) منصوب شد . از سال 1373 تا پايان 1376 به عنوان جانشين فرمانده اين تيپ مسئوليت 90 كيلومتر از نوار مرزي با عراق را بر عهده گرفت.
هنوز عرق بازگشت از مرزهاي غربي بر تنش خشك نشده بود كه تابستان 77 براي مقابله با شرارت اشرار در شرق كشور راهي خطوط مرزي در جنوب خراسان گرديد و در همين زمان به عنوان فرمانده تيپ جوادالائمه (ع) منصوب شد. ماموريتي كه سه سال به طول انجاميد و فضاي بسيار امني براي مردم خراسان در مرزهاي شرقي به يادگار گذاشت .
سال 1381 به عنوان معاون عمليات لشكر 5 نصر مشغول بهكار شد. مسووليتي كه تا سال 1384 و تقسيم خراسان به سه استان ادامه يافت. تقسيم خراسان باعث شد تا مردم خراسان شمالي فرصت بيشتري براي استفاده از خدمات سردار شهيد محمدزاده در كسوت فرماندهي تيپ جوادالائمه(ع) پيدا كنند، اما ناامني در جنوب شرق كشور باعث شد تا اين سرباز فداكار ولايت در معيت سردار شهيد شوشتري راهي سيستان و بلوچستان گردد و مسئوليت تيپ مستقل سلمان و فرماندهي قرارگاه شهيد حسني را بر عهده گرفت. پس از ايجاد تغييرات ساختاري در سپاه، فرماندهي سپاه سلمان سيستان و بلوچستان به وي سپرده شد، آخرين مسئوليتي كه در صبحگاه خونين 26 مهر 1388 با پرواز روح ملكوتياش در شهرستان سرباز استان سيستان و بلوچستان به پايان رسيد. از اين شهيد گرانقدر دو فرزند دختر و يک فرزند پسر به يادگار مانده است.
دوران نوجواني و جواني او با سالهاي اوجگيري انقلاب اسلاميهمزمان بود و هنوز ياد و خاطره حضور او در مبارزه با رژيم ستمشاهي براي اطرافيانش زندهاست . پس از پيروزي انقلاب اسلاميو تشكيل بسيج، از نخستين كساني بود كه با شنيدن نداي امام خميني براي پيوستن به اين سازمان اقدام كرد .
آغاز جنگ تحميلي فصل تازهاي در زندگي سردار شهيد محمدزاده رقم زد. سال 1361 رسما وارد سپاه شد. دفاع جانانه رجبعلي محمد زاده در تثبيت خط جزيره مجنون در عمليات خيبر در سال 1362زمينه آشنايياش را با سردار شهيد نورعلي شوشتري فراهم كرد و اين آشنايي تا لحظه پرواز روح ملكوتي اش در پاييز 88 سيستان و بلوچستان، او را همراه ديگر سردار بزرگ خراساني نگهداشت.
رزمندگان خراساني شركت كننده در عمليات بدر در سال 1363، خاطره رشادت و شجاعت شهيد محمدزاده را هنگامي كه سردار شهيد برونسي، فرمانده تيپ جوادالائمه به شهادت رسيده بود، در دفع حملات دشمن به خاطر دارند . بعد از عمليات بدر، به عنوان جانشين فرمانده يگان دريايي لشكر 5نصر به ادامه خدمت پرداخت. حضور ظفرمند در عمليات والفجر 8 و ديگر عملياتهاي بزرگ و كوچك سپاه اسلاميدر جنوب و غرب مانند عمليات نصر6 و 8 و بيتالمقدس2 و كربلاي 10 درعمق خاك عراق كه به آزادي شهر حلبچه انجاميد، از ديگر خاطرات به جا مانده از حضور او در پستفرماندهي گردان خط شكن نصرا… است . بچههاي گردان نصرا… به خوبي به يادميآورند كه «آقا رجب» در جريان تك مهران در بهار 65 با پاي برهنه آر.پي.جي به دوش به شكار تانكهاي دشمن ميپرداخت . زخميشدن شديد در جريان عمليات كربلاي4 او را براي مدتي از حضور در جبهه دور داشت، اما هنوز بهبود كافي نيافته بود كه بار ديگر در جمع رزمندگان گردان نصرا… حضور يافت و تا پايان دفاع مقدس از پاي ننشست . بعد از پايان جنگ تحميلي، دوره عالي نظاميدافوس را با موفقيت پشت سر گذاشت و در آذر 1369 به عنوان رئيس ستاد تيپ جوادالائمه(ع) منصوب شد . از سال 1373 تا پايان 1376 به عنوان جانشين فرمانده اين تيپ مسئوليت 90 كيلومتر از نوار مرزي با عراق را بر عهده گرفت.
هنوز عرق بازگشت از مرزهاي غربي بر تنش خشك نشده بود كه تابستان 77 براي مقابله با شرارت اشرار در شرق كشور راهي خطوط مرزي در جنوب خراسان گرديد و در همين زمان به عنوان فرمانده تيپ جوادالائمه (ع) منصوب شد. ماموريتي كه سه سال به طول انجاميد و فضاي بسيار امني براي مردم خراسان در مرزهاي شرقي به يادگار گذاشت .
سال 1381 به عنوان معاون عمليات لشكر 5 نصر مشغول بهكار شد. مسووليتي كه تا سال 1384 و تقسيم خراسان به سه استان ادامه يافت. تقسيم خراسان باعث شد تا مردم خراسان شمالي فرصت بيشتري براي استفاده از خدمات سردار شهيد محمدزاده در كسوت فرماندهي تيپ جوادالائمه(ع) پيدا كنند، اما ناامني در جنوب شرق كشور باعث شد تا اين سرباز فداكار ولايت در معيت سردار شهيد شوشتري راهي سيستان و بلوچستان گردد و مسئوليت تيپ مستقل سلمان و فرماندهي قرارگاه شهيد حسني را بر عهده گرفت. پس از ايجاد تغييرات ساختاري در سپاه، فرماندهي سپاه سلمان سيستان و بلوچستان به وي سپرده شد، آخرين مسئوليتي كه در صبحگاه خونين 26 مهر 1388 با پرواز روح ملكوتياش در شهرستان سرباز استان سيستان و بلوچستان به پايان رسيد. از اين شهيد گرانقدر دو فرزند دختر و يک فرزند پسر به يادگار مانده است.
نظر شما