وداع جانسوز یک نوجوان شهید؛ دوست دارم همچون وهب بمیرم
قسمتی از زندگی نامه شهید
شهید حسین روحی چهارم مرداد 1347 در شهرستان مانه و سملقان دیده به جهان گشود پدرش ابراهیم نام داشت ، شهید تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت .که در نهایت بیست و هشتم اسفند 1366 با سمت فرمانده گروهان در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به مقام شهادت نائل گردید.
بسمه تعالی
پدرم
مادرم شما ها و من‌و خواهران و برادرانم
در زندگى با مشكلات بزرگى روبرو بوديم با سختى ها ى كه اصلا چاره نداشته تا حل شود
اما بايد چه كرد بايد ساخت مادرم بايد با
سختى بسازيم من پدرم را خيلى آزار داده ام ولى معذرت مى خواهم پدرم مرا ببخش بهشت زير پاى شما پدرها و مادرها است دوست دارم
كه من چون وهب بميرم و شما والدينم نيز
مانند ولى و هب باشيد. وهب چند بار رفت
جنگيد و برگشت ولى باز مادر وهب دوباره آن
را به ميدان فرستاد تا اينكه وهب شهيد شد
شما نيز فرزندتان را به ميدان بفرستيد تا در راه اسلام شهيد شوند
مادرم
دوست دارم زينب و ار باشيد دوست دارم در عزايم زينت گونه گريه كنى . مادرم اگر
در عزايم بيش از اندازه گريه كنى بايد
فرداى قيامت جواب گوى زينب باشى كه 72 تن شهيد داد آنها چه كسانى بودند على اصغرها
بودند تا حبيب بن مظاهرها مادرم من امانتى بودم و
در دست شما ها و اكنون خداوند آن رااز شماپس گيرد پس بايد خوشحال باشى چون
خدا خواسته است و كاش كه خدا بخواهد ما نيز مى خواهيم درست است
كه جوان داده اى آنهم در چه راه خوبى پس
بايد افتخار كنى نه اينكه گريه كنى مادرم
با صبرت دژخيمان را برنجان (من گشته شدن
در روى برفهاى سرد كردستان و (شنهاى ) داغ
خوزستان را به مردن در بستر آرامش ترجيح مى دهم)
منبع : پرونده فرهنگی شهید ، فرهنگ اعلام شهدا
