سه‌شنبه, ۰۴ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۳۱
توصيه اى دوباره به برادران و دوستان: اى برادران مبادا در غفلت بميريد كه على در محراب عبادت شهيد شد و مبادا در حال بى تفاوتى بميريد كه على اكبر حسين (ع) در راه حسين (ع) و با هدف شهيد شد.
نوید شاهد:
 
نام  :سيدمحمد
 

سيدحسين‌زاده

نام پدر :سيدحسن

تاريخ‌تولد  :20/01/1346

وضعیت تاهل:مجرد

 نام خانوادگى  محل‌صدورشناسنامه   :بجنورد

 تاريخ شهادت  :31/02/65

یگان اعزامی:شپاه

محل شهادت:مهران

مسئولیت:مسئول محور طرح عملیات
 
وصيت‌نامه   سردار شهید:سیدد محمد سید حسین زاده
 
به نام الله و به ياد الله و براى رضاى الله"و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون   "
 

سلام، سلامى گرم از ميان دود و آتش و سلامى گرم از ميان بارانهاى خمپاره‌ها، سلام بر تو اى مادر كه فرزندى را اينچنين پرورش دادى كه تا در راه اين انقلاب و اهداف اين چنين به درجه رفيع شهادت نائل آيد.

درود بر محمد (ص) و امام حسين (ع) ياوران اسلام و مسلمين جهان، اين مردان جهاد و ايمان و استقامت، سلام بر روح خدا خمينى بت شكن اين على زمان.

( اللهم طهر قلبى من النفاق، و عملى من الريا، و لسانى من الكذب، و عينى من الخيانة فانك تعلم خائنه الاعين)


پروردگارا قلب مرا از نفاق، و عمل مرا از ريا، و زبان مرا از دروغ، و چشم مرا از خيانت، پاكيزه گردان، پس بدرستى كه تو بر خيانت چشم ما آگاهى.

 

خدايا، معبودم، تنها  هدف من رضاى توست. اگر در اين راه شكنجه شوم، اگر مرا بكشند و باز زنده كنند. براى رسيدن به تو تحمل مى كنم. خدايا خوشحالم كه از اين دنياى دون بيرون آمده و به سوى تو مى آيم. دوست دارم مانند شهيدانى كه بى سرو تن و با لباس دفن مى شوند، دفنم كنند. و من آرزو دارم كه مرا با لباس دفنم كنيد.

مادر عزيزم بعد از شهادتم خدا به شما صبر و استقامت عنايت فرمايد. مادرم من امانتى از طرف خدا هستم و روزى به سوى او باز مى گردم. پس صبر پيشه كن. خدا به شما كمك مى كند. چرا كه شهادت افتخار است. مادرم براى من گريه نكن، سياه نپوش، خوشحال باشيد كه در راه خدا يك نفر داده ايد. تمام خانواده هاى مسلمانان بايد خون بدهند و درخت تنومند اسلام را آبيارى كنند.

دوست دارم اگر جنازه ام آمد جسد مرا در بغل قبر شهيد حسن رحمانى بگذاريد، زيرا زمانى با آن برادر هم رزم بودم و دوست دارم در آن دنيا هم با او باشم. اين حرف مرا حتما تا آنجا كه امكان دارد عملى كنيد يادتان نرود. « وصيتى به ملت حزب ا... » اى ملت گوش كنيد به حرف امام كه اين حرفهايى است كه گرانبهاترين حرف در تمام جهان باشد و گوش كنيد حرف امام را زيرا تمام حرفهاى امام براى خودتان است تا ساخته شويد.

خدايا مى خواهم هنگام مرگم جسمم تكه تكه شود كه شايد در ازاى هر تكه اش از كثرت گناهانم بكاهد.

توصيه اى دوباره به برادران و دوستان: اى برادران مبادا در غفلت بميريد كه على در محراب عبادت شهيد شد و مبادا در حال بى تفاوتى بميريد كه على اكبر حسين (ع) در راه حسين (ع) و با هدف شهيد شد. برادران استغفار و دعا را از ياد نبريد كه بهترين درمانها براى تسكين دردهاست و هميشه بياد خدا باشيد و در راه او قدم برداريد و هيچوقت دشمنان بين شما تفرقه نيندازند و شما را از روحانيت متعهد جدا نكنند كه اگر چنين كردند روز بدبختى مسلمانان و روز جشن ابر قدرتهاست.

در امام بيشتر دقيق شويد وسعى كنيد عظمت او را پيدا كنيد و خود را تسليم او بكنيد و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ كنيد، اى جوانان و برادران و دوستانم حضور خود را در جبهه‌هاى نور عليه ظلمت ثابت نگهداريد.

توصيه اى به مادران و آنانكه به فرزندانشان اجازه رفتن به جبهه را نمى دهند.

اى مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيرى كنيد كه فردا در محضر خدا نمى توانيد جواب زينب (ع) را بدهيد كه تحمل 72 شهيد را نمود همه مثل خانواده (وهب) جوانانتانرا به جبهه هاى نبرد حق عليه باطل بفرستيد و حتى جسد او را هم تحويل نگيريد، زيرا مادر « وهب » فرمود : سرى را كه در راه خدا داده ام پس نمى گيرم.

و من اين را مى گويم. آنقدر به جبهه مى روم تا شهيد شوم

مادر ازدواج من در جبهه و عروس من شهادت است. صداى غرش گلوله توپ و خمپاره عقد مرا خواهند خواند و با پوششى از خون گرم و سرخ خود را براى معشوقم آرايش خواهم كرد در غلغله شادى مسلسلها و بارش نقل سرايى در حجله سنگر عروسم شهادت را به آغوش خواهم كشيد و در همه تشييع كنندگان پيكرم كه اتومبيل زيباى تابوتم گلباران مى شود، مشتهاى گره كرده و با تكبير آنرا تا منزلگه عشق بدرقه خواهند كرد. عروس من شهادت است و نام فرزندم آزادى و من از همين جا فرزندم آزادى را به شما مى سپارم از آن خوب حفاظت كنيد..

آنكس مرا طلب كند مى‌يابد، آنكس كه مرا يافت مى شناسد، آنكس كه مرا شناخت دوستم ميدارد، آنكس كه دوستم داشت بمن عشق مى ورزد، آنكس كه به من عشق ورزيد، من نيز به او عشق مى ورزم، آنكس كه باو عشق ورزيدم ميكشم او را و آنكس كه من بكشم خونبهايش بر من واجب است، و آنكس كه خونبهايش بر من واجب است، پس من خود خونبهايش هستم.

شهادت معشوق ماست، آيا ديده ايد كه كسى را از معشوقش بترسانند.   « شهيد بهشتى»

و خود نيز گفته است كه من مى كشم او را ولى خونبهايش خود من هستم.

برادر جبهه ها نياز دارند به نيرو چرا كه آزاد كردن كربلاى حسين (ع) خون مى خواهد، دست و پا مى خواهد، سر و گردن مى خواهد پس كرببلا ديدن به اين سادگيها هم نيست ما هنوز بعد از كربلا انشاء الله بايد بسوى قدس حركت كنيم و حركت كردن بسوى قدس نياز به تجربه و آموزش دارد پس بياييد در اين جبهه ها تجربه و آموزش كسب كنيد

تا بتوانيد در حركت بسوى قدس آماده باشيد و خستگى را در تن نداشته باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
سيد محمد حسين زاده
25/11/62
كرببلا ديدن بس ماجرا دارد           شور حسين است هواى نينوا دارد .
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده